یار دبستانی
تصور بفرمایید حتی وقتی خیانت به آرمانای بشود سینههای پر سوز و گداز یک ترانه یا یک زمزمهی پرشکوه را ساز میکنند و یکصدا در تنهایی سر میدهند. اکثر سرودهای ملی حتی در شاد و سرخوشانهترین حالات پیشینهای سرشار از سرخوردگی ، تحقیر و حرمانها دارد...نمونهاش سرود مارسیهیز فرانسه...اما حالا که نگاه میکنی در همین کشور خودمان ترانهای که سالها پیش فریدون فروغی با زخم گلو خواند و یک آیکان و یک شورتکات برای ورود به تاریخ زبونیمان شده بود یک مزور و یک خوانندهی بیهنر به حنجرهاش سایید تا بعدتر به دانههای متبرک تسبیح یادگار رهبر گرانبهای خویش این ترانه را حتی مصادره کنند...تفو!
شنیدن «یار دبستانی» از زبان دانشجویان جز شکنجه بر روح و روانام خاطرهای دیگر نمیگذارد...وقتی این ترانه را با صدای جمشید جم مزدور و متجاوز بهخاطرم میآید.
.
.
.
در ادامه کار تعدادی از دانشجویان تقاضای پرسش شفاهی کردند که یکی از آنها توانست با فشار دانشجویان پشت تریبون قرار گیرد. این دانشجو گفت: « من با شما به عنوان رییس مجلس حرف نمیزنم و هیچ سوالی از شما با این عنوان ندارم، چرا که معتقدم شما ریاست مجلسی هستید که با ردصلاحیتهای گسترده شورای نگهبان و گرفتن حق تصمیمگیری آزادنه از ملت بر سر کار آمده است. سخنان من ممکن است به گوش کسانی که در ردیف جلو نشستهاند و با اعمال سرکوب همهی مجاری اعتراض و انتقاد را بستهاند خوش نیاید. از جمله انحلال انجمن اسلامی و تکصدایی کردن دانشگاه با ایجاد تشکلهای دستساز و دولتی...» این دانشجو در ادامه چنین اضافه کرد: «من از سه چیز متنفرم. یکم محمود احمدی نژاد، به دلیل مردم فریبی و سرکوب آزادیهای ملت. حتی از قیافه وی هم بدم میآید» در این هنگام عدهای از دانشجویان بسیجی به سمت وی حمله کردند که تعدادی از دانشجویان با کنترل آنها نگذاشتند که به این دانشجو صدمهای وارد شود. تریبون دانشجوی مورد نظر هم قطع شد و او نتوانست صحبتهای خود را تکمیل کند. پس از صحبتهای این دانشجو جو جلسه به شدت متشنج شد و تعدادی از دانشجویان بسیجی شعار میدادند: «مرگ بر منافق» در عوض بقیق دانشجویان هم شعار میدادند: «مرگ بر جیره خور»، «محمود احمدی نژاد؛ عامل تبعیض و فساد»، «نصر من الله و فتح قریب، ننگ بر این دولت مردم فریب» و... لاریجانی واکنشی به سخنان این دانشجو نشان نداد و از دانشجویان خواست که از این دعواها دست بردارند.
+ اینجا
شنیدن «یار دبستانی» از زبان دانشجویان جز شکنجه بر روح و روانام خاطرهای دیگر نمیگذارد...وقتی این ترانه را با صدای جمشید جم مزدور و متجاوز بهخاطرم میآید.
.
.
.
در ادامه کار تعدادی از دانشجویان تقاضای پرسش شفاهی کردند که یکی از آنها توانست با فشار دانشجویان پشت تریبون قرار گیرد. این دانشجو گفت: « من با شما به عنوان رییس مجلس حرف نمیزنم و هیچ سوالی از شما با این عنوان ندارم، چرا که معتقدم شما ریاست مجلسی هستید که با ردصلاحیتهای گسترده شورای نگهبان و گرفتن حق تصمیمگیری آزادنه از ملت بر سر کار آمده است. سخنان من ممکن است به گوش کسانی که در ردیف جلو نشستهاند و با اعمال سرکوب همهی مجاری اعتراض و انتقاد را بستهاند خوش نیاید. از جمله انحلال انجمن اسلامی و تکصدایی کردن دانشگاه با ایجاد تشکلهای دستساز و دولتی...» این دانشجو در ادامه چنین اضافه کرد: «من از سه چیز متنفرم. یکم محمود احمدی نژاد، به دلیل مردم فریبی و سرکوب آزادیهای ملت. حتی از قیافه وی هم بدم میآید» در این هنگام عدهای از دانشجویان بسیجی به سمت وی حمله کردند که تعدادی از دانشجویان با کنترل آنها نگذاشتند که به این دانشجو صدمهای وارد شود. تریبون دانشجوی مورد نظر هم قطع شد و او نتوانست صحبتهای خود را تکمیل کند. پس از صحبتهای این دانشجو جو جلسه به شدت متشنج شد و تعدادی از دانشجویان بسیجی شعار میدادند: «مرگ بر منافق» در عوض بقیق دانشجویان هم شعار میدادند: «مرگ بر جیره خور»، «محمود احمدی نژاد؛ عامل تبعیض و فساد»، «نصر من الله و فتح قریب، ننگ بر این دولت مردم فریب» و... لاریجانی واکنشی به سخنان این دانشجو نشان نداد و از دانشجویان خواست که از این دعواها دست بردارند.
+ اینجا
.
.
.
عکس، جمشید جم را در کنار مسعود دهنمکی نشان میدهد