بي تو              

Saturday, October 6, 2007

عجب جوكی‌اند اين مسابقات ادبی

والا من كه يه خط هم از سناپور تا حالا نخونده‌م...يعنی از نويسنده‌هايی كه همه اسمشونُ ‌مي‌برن تا حالا نخونده‌م...چون راستش حوصله و وقت اين چشم‌چرونی‌ها رو ندارم...اون‌قدر هم خودمُ ادبي نمی‌دونم كه برام مهم باشه اين پی‌گيري‌ها...با اين‌حال از وضعيت داستان‌نويسی بی‌خبر هم نيستم دوستانی دارم كه بنا به وضعيت شغلي مدام در حال مطالعه آثار هستند و سناپور ُ يكي از نويسندگان معمولي و حتا ضعيف توصيف كرده‌اند ( بنده بي‌تق‌صير-ام)...
اما خوندن گزارش زير منُ‌ عجيب به فكر واداشت كه اين حضرت اجل سناپور چه‌را از اين جوايز دل نمی‌كنه؟...با هم گزارش فرزانه طاهري رو سپيدخوانی می‌كنيم:

فرزانه طاهری در گفتگو با مهر:

مدیرعامل بنیاد گلشیری ضمن ابراز تاسف از کناره گیری حسین سناپور از هیئت امنای این بنیاد اعلام کرد که تصمیم مذکور از چند ماه پیش اتخاذ شده و مورد تائید هیئت امنا قرار گرفته است. ( آره بچه ننه از بغل گلشيری واسه خودش كسی شد ها...حالا واسه ما قمپز در می‌كنه..بره گم‌شه عوضی.)

فرزانه طاهری در گفتگو با خبرنگار مهر، ضمن تائید کناره گیری حسین سناپور از این بنیاد گفت: سعی کردیم او را از این تصمیم منصرف کنیم ولی میسر نشد. (خيلی هم خوب شد كه رفت...فكر كره كيه؟...چوب تو سر سگ بزنی جايزه بگير داره اين بنياد.) با این حال سناپور همیشه کمک بنیاد بوده (چه كمكی؟...واقعاً چه كمكی؟) و هنوز هم اگر مایل باشد تمایل داریم از حضورش بهره بریم (واه واه خدا به‌دور).

وی ادامه داد: البته تصمیم هیئت امنا تصمیمی جدید و محدود به این چند روز نبوده بلکه از چند ماه پیش بحث آن در جلسات هیئت امنا مطرح شده و مورد تائید قرار گرفته بود ولی آن را به تازگی اعلام کردیم ( بگو چه‌را؟...چون فقط ضايع‌اش كنيم...بسه ديگه؟...برو بذار چار تا آدم ديگه دلی از عزا دربيارن)

مدیرعامل بنیاد گلشیری افزود: سناپور می خواست کتابش در جایزه شرکت داده شود (ول كن اين خايه‌های مسابقات هم نی‌ست...اه اه انقدر از اين‌جور آدما بدم مياد...بزرگ‌شو يه كم...هنوز دنبال اسم و رسمی تو اين سن و سال...خجالت آوره) اما واقعا درباره حواشی ای نظیر سال قبل که جایزه مجموعه داستان به او تعلق گرفت و پیشامدهای بعد از آن، هیچ کنترلی نیست و حتی امسال هم با وجود کناره گیری او از بنیاد، اگر کتابش جایزه بگیرد بازهم می گویند او عضو سابق هیئت امنا بوده است (يعنی نبوده؟...بوده ديگه).

این مترجم تصریح کرد: بطور قطع تصمیم بنیاد مبنی بر کنار گذاشتن کتاب های اعضا در جایزه تصمیم درستی بود و هیئت امنا نیز با آن موافق بودند (آره حسين جون اون ممه رو ديگه لولو برد) .این قضیه مثل شرکت ندادن آثار هیئت داوران یک جایزه در همان جایزه است که ما باید از ابتدا شرط آن را می گذاشتیم. البته این نکته را باید اضافه کنم که سال قبل داوران ما حتی نمی دانستند که سناپور جزو هیئت امنا بنیاد است (اين يعنی چی؟..يعني حسين جون برو رد كارت...برو بابا جون.).

وی در پاسخ به این سوال که چرا سناپور در طول جلسات چند ماه قبل هیئت مدیره این اعتراض و انصراف را عملی نکرده بود و حال با اعلام آن تصمیم از سوی بنیاد تصمیم به کناره گیری گرفته است، گفت: او نمی خواست هیئت مدیره این طور فکر کند که سناپور مسئله شخصی دارد و به خاطر خودش معترض است. او قصد داشت با ابراز مخالفت از خودش دفاع کند. باید بگویم که من هم تنها جزوی از اعضای هیئت مدیره هستم ( آره جون ننه‌ات شخصی نبود؟).

وی درباره سرنوشت و نام کلاس های داستان نویسی بنیاد گلشیری که توسط سناپور اداره می شود نیز گفت: بطور طبیعی همکاری او در کارگاه های داستان هم تمام شده و کلاس هایی که هم اینک برگزار می کند ارتباطی با بنیاد ما نخواهد داشت. شاگردان او بطور حتم به خاطر نام حسین سناپور نام نویسی کرده اند و با او هم ادامه می دهند. بنیاد نیز در اولین فرصت تلاش خواهد کرد کارگاه های خود را با شخصی دیگر از سر بگیرد (چش‌ات يه وقت دنبال شهريه‌ی بچه‌ها نباشه‌ ها؟).

طاهری خاطرنشان کرد: سناپور همچنان می تواند کمک ما باشد و مطمئنم که این کار را خواهد کرد ( درواقع مطمئن‌ام دم‌اشُ ‌رو كول‌اش مي‌ذاره و مي‌ره كه ديگه برنگرده). من بابت تصمیمی که او گرفته، بسیار متاسفم. او همیشه با علاقه قلبی برای بنیاد گلشیری کار کرده است (آخی...بميرم الاهی...گيس‌هاش همه تو آسياب بنياد سيفيد شده).

بقيه ديگه اصلاً‌ نيازي به سفيدخوانی نداره...