بي تو              

Sunday, May 11, 2008

گه‌اش بزنن؟

تنها انگيزه من براي اتصال به اينترنت ، باور بفرماييد بدون اغراق مي‌نويسم ، فقط و تنها فقط خواندن يادداشت‌هاي بي‌نظير سعيد حنايي كاشاني‌ست...و البته اگر گاهي يادداشتي هم از احمد زيدآبادي نازنين نازنين نازنين ( n×) پيدا كنم كه ديگر بايد بنويسم روزم به خوبي برآمده است...غير اين بايد بنويسم: shit يا همان « گه‌اش بزنن » خودمان...
.
.
.
دوست عزيزم دفعه قبل كه ميهمانش بودم پيش نهاد جمع‌آوري ترجمه‌هايم را داد چون احياناً به دلايل شغلي آشنايان ناشري داشت...گفتم: از قضا چند ترجمه از اسكات فيتز جرالد نازنين‌ام و چند ترجمه از نويسنده‌اي كه اصلاً نمونه ندارد و چندين كار از كلاسيك‌هاي هميشه محبوب دم دست دارم...اما ته حرفم نفس‌ام را از اعماق بيرون دادم تا سينه باز به سرفه بنشيند...گفتم‌اش: خودت چه؟...او هم مانند من لبي ورچيد و جوابي قانع كننده تحويل‌ام داد...

خدايا عميقاً بابت دوران خوشي كه نصيبم كردي سپاس‌گزارت هستم...خودت كه مي‌داني ما ايراني‌ها خودمان چلاقيم و هر اتفاقي بيفتد باني و باعث‌اش خود تويي...نوكرتم به مولا...