کرانچی
داش علی در مصاحبهای که با جواد مجابی داشته است به بحران مخاطب نظر داشته است...و دوباره مشکل مرغ و تخممرغ پیش کشیده میشود...هیچکس انگار رابطهی دوسویهی عرضه و تقاضا را نمیفهمد...وقتی حجم تقاضا زیاد شد جایگزینها فعال میشوند...ابداع پول جایگزین انباشتها و اشباع خواستها بود و زیر پای گذاشتن حریم نیازها بود...تا کی یک سبد تخممرغ بدهی و یک سطل شیر بگیری؟...خیالات آن گوسفندچران تمامی نداشت و آخرش با منتشای واقعیاش کوزهاش را واقعیتر از هر خیالی میشکست...داستان مخاطب هم دیریست فقط به یک برچسب نمایههای شبهفکری ما بدل شده است...شبیه انگشت اشارهایست که فقط روی ایندکس قرار میگیرد تا مدخلای دیگر باز شود...اما آیا خود مدخل وافی به مقصود است؟...
اینبار جواد مجابی از سویی دیگر به بحران فهم و نایبان بر حق فهم یعنی منتقدان به وضوح چنگ انداختهاست تا رفع مسوولیتها را نشان دهد...اما آیا روش نقد منتقدان روش فروشندهگان دورهگرد معروف به کاسهبشقابی یا نه تهتهاش جنس-آب-کن نبودهاست؟...
بهنظرم گفتگوی جواد مجابی را با طعم ترانه «کرانچی» ساسی مانکن هم میتوان خواند بیآنکه آبی از تشتای تکان بخورد.
اینبار جواد مجابی از سویی دیگر به بحران فهم و نایبان بر حق فهم یعنی منتقدان به وضوح چنگ انداختهاست تا رفع مسوولیتها را نشان دهد...اما آیا روش نقد منتقدان روش فروشندهگان دورهگرد معروف به کاسهبشقابی یا نه تهتهاش جنس-آب-کن نبودهاست؟...
بهنظرم گفتگوی جواد مجابی را با طعم ترانه «کرانچی» ساسی مانکن هم میتوان خواند بیآنکه آبی از تشتای تکان بخورد.