بي تو              

Sunday, June 7, 2009

اين يك متن تبليغاتي‌ ست

1)
معيار من براي يك نوشته‌ي خوب داشتن يك پايان مؤثر است...و تقريباً خيلي از نوشته‌هايي كه برمي‌خورم مزخرف‌اند چون پايان‌هاي مزخرف‌اي دارند...راست‌اش براي خواندن متن‌اي اول به سراغ جمله‌ي پاياني‌اش مي‌روم...اگر به درد خورد ، مي‌خوانم‌اش وگرنه توي مشت‌ام مچاله مي‌كنم و با يك هدف‌گيري شهودي روانه‌ي سطل زباله مي‌كنم...


2)
بعضي جمله‌هاي پاياني مثل همين جيك جيك گنجشك‌هاي پشت پنجره‌ي اتاق‌ام هستند...آن‌قدر مؤثرند كه كي‌برد را براي لحظاتي رها مي‌كنم و مي‌روم در يخ‌چال را باز مي‌كنم و بي‌آن‌كه به مقصد فكر كنم دوباره در يخ‌چال را مي‌بندم و برمي‌گردم پشت كي‌برد و جملات خودم را ادامه مي‌دهم...


3)
كي آغاز مي‌كند؟ كي به پايان مي‌رساند؟ كي چرخش‌اي صدو هشتاد درجه‌اي را با 360 درجه اشتباه مي‌گيرد؟...كي مي‌گويد: اين همان جمله‌ي طلايي‌ست؟...فراموش نكنيد: جمله‌ي مؤثر...يك پايان مؤثر...


4)
چه را ستاد كروبي فيلم دوم مستند تبليغاتي خود را دوم قرار داد؟...چه‌را اين فيلم ، اولي نشد؟...جمله‌ي مزخرف آخر فيلم اولي چه پيامدي براي جمله‌ي عالي فيلم دوم‌اي داشت؟...
جيك جيك گنجشك‌ها آيا به گذر از جمله‌ي مزخرف پايان فيلم اول كمك كرد؟...آيا بايد جمله‌ي پاياني فيلم اول مزخرف مي‌بود؟ من هنوز پشت كي‌بردم و حتي تشنه‌گي مرا به بلند شدن از پاي آن و رفتن به سراغ يخ‌چال ترغيب نمي‌كند.


5)
آيا اين يادداشت من مزخرف‌است؟...اگر مزخرف است چه‌را؟