بي تو              

Saturday, June 6, 2009

كو همان احترام باركدي؟

اين تصوير را با دقت بنگيرد...با ضرب‌آهنگ موسيقي زير زميني بنگريد..با همان كلمات‌ قهرآميزي كه قرار است سر و كون منگ شما را به جنبش وادارد تا انتقام خود را از اسلام ناب امريكايي احمدي‌نژاد بگيريد...اين چهره‌ي در قاب نشسته‌ در كف دست خيس من، اين چهره‌ي غم‌زده‌ي تفاله‌هاي پرتغالي‌ست...سپيدپوست‌هاي اين جزيره هم پلاژهاي ميلياردي دارند و نطفه‌ي پاكيزه‌ي پرتغالي دارند...اما آن‌ها كه در رنج‌اند ، همان كاكاهاي هميشه سياه‌اند كه احمدي‌نژاد خوب توانست سند منگوله‌دارش را به نام آن‌ها بزند...او توانست با ادبيات امام راحل و نگاه يك سرباز گم‌نام به آن‌ها بگويد: من هيچ هم به شما ندهم احترام مي‌دهم...احمدي‌نژاد كاكاها را احترام گذاشت...و حالا شما بايد براي آباداني اين وطن احترام اين كاكاسياه‌ها را پس بگيريد و بگوييد: يكي به شعور شما توهين كرده‌ است...به آن‌ها ياد بدهيد احترام چي‌ست...به آن‌ها بياموزيد چه‌را هنوز طرف‌داران ميرحسين با تحقير آن‌ها را سياه بوگندو مي‌نامند...به آن‌ها بگوييد: چه‌را به جنايت راي مي‌دهيد؟...به آن‌ها بگوييد: چه‌را از شرف انساني خود دفاع نداريد؟...به آن‌ها بگوييد كه چه‌را در نظرتان آن‌ها بوگندوي كاكاسياه هستند...به آن‌ها حتماً بگوييد: آمريكا همه‌ي ما را با آن مستشاران دروغين‌اش فريفت...

لعنت به مصدق خائن با آن ديوان لاهه‌اش...با آن نفت ملي‌اش...

نه مگر هنوز نفت در برابر غذاييم؟...مگر كم احترام داشتيم وقتي نفت‌مان را مي‌بردند...و مستشار به‌جاش مي‌دادند؟...بهداشت بسته‌اي مي‌دادند...فرهنگ بسته‌اي مي‌دادند...حالا چه؟...نه نفت‌اي خبري هست...نه بهداشت بسته‌اي...نه فرهنگ بسته‌اي...نه احترام بسته‌اي...
كجاي‌اند آن سربازان سيك هندي عمامه‌به‌سر كه روبل‌هاي خويش بر سر مردم ما مي‌ريختند و به سر و كول هم مي‌‌آويختيم و در ميان خنده‌هاي زهرآگين ايشان ايراني‌تر بوديم؟...
كجاست آن‌روزها؟
دست‌كم تكليف تقليدهاي باسمه‌اي‌مان مشخص بود...ما كلاغان كبك‌نما را چه به انتخابات آزاد؟

زنده‌باد كاكاسياه