بي تو              

Thursday, June 4, 2009

بگم؟...نگم؟

عاشقان ميرحسين ، نيك بدانند و آگاه باشند كه اين ميري از آن تو بميري‌ها ني‌ست...اگر استدلال‌هاي ما هواخواهان كروبي براي دعوت به سوي حق صد من يك قاز است و هيچ ارزشي ندارد...پس زياد هم به برنده و بازنده شدن در فيلم‌هاي انتخاباتي و مناظره‌ها دقيق نشوند و شماره‌انداز را بي‌خيال شوند...مگر اين‌كه فقط به دنبال قرص كردن ته دل خود باشند...كه اين‌هم حكايت از مشكل ديگري دارد...

بگم؟...نگم؟


اما انصافاً فرق ستادهاي كروبي با ميرحسين هم در روان‌شناسي آن‌ها نهفته است...عادت دارم دور بگردم و به ستادهاي ناشناس كروبي سر بزنم جهت تضعيف روحيه!!!...اما آرامش جالب و مطمئن و اميدواري جالبي در بچه‌ها مي‌بينم...حالا برو همين حالت را در بچه‌هاي ملتهب و نگران و مضطرب ميرحسين‌اي بجوي...من خود به چشم خويشتن ديده‌ام كه آغازگر اكثر تنش‌هاي ميان دو گروه ميرحسين و احمدي‌نژاد از سوي ستادهاي ميرحسين بوده است...عزيزان گل من، اين همان جنگ رواني‌ست كه تئوريسين بزرگ اصلاحات سعيد حجاريان مسبوق به سابقه‌ي اطلاعاتي بر آن چنگ انداخته است...از ما گفتن بود...و از شما انتخاب شايسته‌تان...شما به جنگ رواني بپردازيد...بنده هم هم‌چنان به تحقير چنين جنگ شايسته خواهم پرداخت...

بگم؟...نگم؟


راستي الان فهميدم خزه‌اي هم كه آب راكد مي‌بندد رنگ سبز دارد...يادم باشد راجع به آن هم يك يادداشت بنويسم...

بگم؟...نگم؟
.
.
.
همين‌طوري...واسه سرگرمي