نمدمالی شتر پارسا
گویا یورش مغول میبایست در برابر زهد خلیفه مستعصم عاجز بالله که قرائت قرآن را به رسیدهگی امور خلافت ترجیح میداد ،سر به نماز میسجود و این توسل به باریتعالی قلمروی او را از گزند بیدینان اندک زمانی نجات میداد. او به همان حکومت اسمی هم راضی بود. مغول نیز به این خزیدن به کنج عزلت رضا داشت.
خلیفهی خوشنویس و اهل دل و موسیقی به اطراف کاری نداشت و کتابخانه را بیشتر دوست میداشت.وزیر او مؤید الدین العلقمی در خفا و با نامه به استقبال هلاکو میشتافت و مقدمات شرفیابی را فراهم میکرد. اما انگار همان استراتژی مغول بهتر جواب میداد:
هزاران هزار بار درود بر خواجه نصیر و ِتوسی که کوهای در ماه به نام خویش مزین کرد و بر آستان مغول بوسه زد و مستعصم سنّی را به احکام ثانویه آن چنان نواخت که قطره خونی از میانهی پالان نمد چکه نکرد...خواجهی لوءلوء به پاس اینهمه دانش زیج ایرانی را بر پیشانی افتخاراتاش داغ نهاد...تا همواره ایران پارسی بماند.