تف به ضرباش
هوس اسم- فامیل کردهام و برای اینکه حریف مغلوب شود بگویم: با ژ...هوس نقطه بازی که مهارتام انکار ناشدنیست...هوس منچ و مارپله که استادم تا یک خانه به آخر برسم و آن مار کت و گنده نیشام بزند...هوس دوز کردهام و لذتی وصف ناشدنی از دودوزه شدن...هوس یک قل دو قل تا قلها را از زیر پل انگشتانام بقلانم...هوس بازی میخک که تا نفر آخری بخواهد از روی قوزش بلند شود فریاد بزنم: خر به جا...و دوباره دولا شود تا از روی همه بپرم...هوس مرّه بازی کردهام تا الک یک ضرب به زمین مچ پوینت شود و روی هوا بُل بگیرم و فریاد بزنم: تف به ضرباش...هوس هفت سنگ کردهام تا باز هم بچهها فریاد بزنند: ایرزا چکشی...چکشی.