مال چيچي من از بهنود و نوريزاده دفاع ميكنم؟ يا نخجوان بابا تو ديگه كي هستي!
چندين نوبت است كه گهگاه با دوستان مختلف سخن ميگويم گريز به دو الگوي كنوني روزنامهنگاري فارسي زبان زده ميشود...يكي عليرضا نوريزاده و ديگري مسعود بهنود...اما گمان كنم حق مطلب را زماني ادا كردم و دلايل دفاع خودم از نوريزاده را توانستم برسانم كه...
داستان اميل زولا را پيش كشيدم...
چهرا زولا وقتي روزنامهنگار است انقدر احساسات خود را خرج عقل خويش ميكند و بهعكس وقتي رومان مينويسد آنقدر بر خود روايت درنگ ميكند كه جايي براي نفس كشيدن احساس باقي نميگذارد؟...« من متهم ميكنم» كجا و مثلاً ژرمینال كجا؟...چهرا گزارشهاي ماركز درست برعكس داستانها و يا رومانهاي اويند؟... « گزارش يك آدم ربايي» او كجا و مثلاً گزارش مستند او از گروگانگيري نمايندهگان پارلمان توسط ساندنيستهاي نيكاراگوآ كجا؟...اصلاً اينكه مينويسند و ميگويند: بهنود داستانپردازي ميكند عيب گزارشهاي اوست؟...آيا نوريزاده افسانهپرداز است؟...آيا او گزارشها را دستكاري ميكند و به مرور همهچيز با زمان در او تغيير ميكند؟...آيا بهنود همانند علي حاتمي دوست دارد روايت خودش را بنويسد؟
.
.
.
با من باشيد...پشيمان نميشويد...
داستان اميل زولا را پيش كشيدم...
چهرا زولا وقتي روزنامهنگار است انقدر احساسات خود را خرج عقل خويش ميكند و بهعكس وقتي رومان مينويسد آنقدر بر خود روايت درنگ ميكند كه جايي براي نفس كشيدن احساس باقي نميگذارد؟...« من متهم ميكنم» كجا و مثلاً ژرمینال كجا؟...چهرا گزارشهاي ماركز درست برعكس داستانها و يا رومانهاي اويند؟... « گزارش يك آدم ربايي» او كجا و مثلاً گزارش مستند او از گروگانگيري نمايندهگان پارلمان توسط ساندنيستهاي نيكاراگوآ كجا؟...اصلاً اينكه مينويسند و ميگويند: بهنود داستانپردازي ميكند عيب گزارشهاي اوست؟...آيا نوريزاده افسانهپرداز است؟...آيا او گزارشها را دستكاري ميكند و به مرور همهچيز با زمان در او تغيير ميكند؟...آيا بهنود همانند علي حاتمي دوست دارد روايت خودش را بنويسد؟
.
.
.
با من باشيد...پشيمان نميشويد...