بي تو              

Tuesday, December 9, 2008

put ur hands up!

کوستا گاوراس ، فیلم‌ساز مشهور یونانی فیلم‌ای مشهور دارد به نام «جعبه موسیقی»...داستان ازاین قرار است که...
.
.
.
لطفی‌که داستان‌های کارآگاه‌ای دارد در این است که تمام اتفاقات را مجبوری زنجیره‌وار دنبال کنی...
.
.
.
در جریان محاکمه روزنامه سلام به جز مدعی العموم ۴ شاکی دیگر نیز حضور داشتند: محمود احمدی نژاد (استاندار اردبیل در دولت هاشمی رفسنجانی و رییس جمهور کنونی)
.
.
.
خب برای یک داستان پلیسی باید شخصیت‌شناسی خوب و دقیقی هم داشته باشیم...اجازه بدهید به ‌بهانه‌ی رد گیری خط داستان و معکوس کردن حرکت ، جنایت شخصیت‌ها را فراموش نکنیم...

داستان پلیسی نباید محلی برای روان‌کاوی باشد...داستان‌هایی داستان‌اند !!!!!!!!! ( برای عاشقان این علامت)...که تنها نمایش می‌دهند و شما از ما به ازاهای رفتار‌شان به خصوصیات‌شان پی می‌برید و گاه روان‌شان را می‌کاوید...و اگر هرچه این معادلات بیرونی‌تر باشد ، سنجه‌های شما بیش‌تر ایراد پیدا می‌کند و قضاوت شما مخدوش می‌شود...

اجازه بدهید کارآگاه به کمی عقب‌تر برود...به سراغ اعدام‌های تابستان 67 می‌رویم:
.
.
.
سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها دادستان‌کل کشور وقت در تأیید اعدام‌های انجام گرفته در کشور اعم از سیاسی و غیرسیاسی گفت:
«ما از بالا رفتن آمار اعدام‌ها واهمه‌ای نداریم.»[۱۸]
.
.
.
دوباره برمی‌گردیم به عقبتر...مدیر مسوول روزنامه سلام را می‌بینیم که «از قضا» همین آقای موسوی خوئینی‌ها هستند
.
.
.
موسوی خوئینی‌ها از رهبران دانشجویان در جریان اشغال سفارت سابق آمریکا در تهران که از سوی آیت الله خمینی به شغل‌های مهم و کلیدی گمارده شده بود
.
.
.
ظهر روز 13 آبان 58 محمدموسوی خوئینی‌ها با دفتر امام تماس می‌گیرد و در مذاكره‌ای تلفنی با مرحوم سیداحمد خمینی، وی را در جریان حركت دانشجویان قرار می‌دهد و نظر امام را در این خصوص جویا می‌شود. پس از مدت كوتاهی، از او پاسخ می‌شنود كه امام فرموده‌اند خوب جایی را گرفتید، محكم آن را نگه دارید.
.
.
.
اجازه بدهید کمی کارت‌ها را جابه‌جا کنیم...از روزنامه سلام به چه چیزی می‌توان رسید؟


کمی درنگ کنید...
.
.
.
این روزنامه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپ نامه محرمانه سعید امامی به دری نجف آبادی برای تحدید مطبوعات توقیف و توسط دادگاه ویژه روحانیت به مدت ۵ سال توقیف شد. تعطیلی سلام باعث آغاز اعتراضات دانشجویان و درگیری‌های ۱۸ تیر همان سال در کوی دانشگاه تهران شناخته می‌شود.
.
.
.
معذرت می‌خواهم اگر پرتاب می‌شویم به داستان شیرین قتل‌های زنجیره‌ای:
.
.
.
اطلاعیه رسمی وزارت اطلاعات
بر اثر پافشاری رئیس جمهور وقت ایران، محمد خاتمی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ طی اطلاعیه‌ای که قبلا نظیر آن در هیچ وزارت‌خانه‌ جمهوری اسلامی دیده نشده بود به صورت رسمی اعلام کرد که عده‌ای از اعضای آن وزارتخانه در طراحی قتل‌ها دست داشته‌اند.[۱۶] متن این اطلاعیه به شرح ذیل بود:

وقوع قتل‌های نفرت‌انگیز اخیر در تهران، نشان از فتنه‌ای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی داشته‌است. وزارت اطلاعات بنابه وظیفه قانونی و به‌دنبال دستورات صریح مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری، کشف و ریشه‌کنی این پدیده شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیته ویژه تحقیق رئیس‌جمهوری، موفق گردید شبکه مزبور را شناسایی، دستگیر و تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف، معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج‌اندیش و خودسر این وزارت که بی‌شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زده‌اند، در میان آنها وجود دارند.
این اعمال جنایتکارانه نه تنها خیانت به سربازان گمنام امام زمان (عج) محسوب می‌شود، بلکه لطمه بزرگی به اعتبار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آورده‌است. وزارت اطلاعات ضمن محکوم کردن هر جنایت علیه انسان‌ها و هرگونه تهدید امنیت شهروندان و درک عمیق از ابعاد فراملی این فاجعه، عزم قاطع خود را در ریشه‌کنی عوامل و محرکان خشونت سیاسی و تضمین امنیت اعلام داشته و به امت شریف ایران اطمینان می‌دهد همانگونه که در فراز و نشیبهای انقلاب اسلامی، حافظ امنیت و استقلال کشور و حقوق شهروندان بوده است، این‌بار نیز با تمام توان و امکانات خود بقایای باندهای منحرف و قانون‌ستیز را مورد هجوم قرار داده و سایر سرنخ‌های داخلی و خارجی این پرونده پیچیده را برای دستیابی به دیگر عوامل این فتنه دنبال خواهد کرد.[۶]


روزنامه‌ سلام یک روز قبل از انتشار این اطلاعیه، در یادداشتی پشت‌ پردهٔ قتل‌های زنجیره‌ای را اینچنین روایت کرده بود:

نمی‌توان تصور کرد افرادی از درون قدرت به مرحله‌ای از انحراف و ضلالت رسیده باشند که انجام جنایاتی از این نوع را مشروع بدارند و بپندارند با چنین جنایات و ظلم‌هایی می‌توان به اسلام و نظام اسلامی خدمت و آن را تقویت کرد.
.
.
.
بازهم روزنامه سلام...

حالا کارآگاه داستان مانند کارآگاه مگره دیگر به جنایت فکر نمی‌کند...هیچ هم به شوخی بامزه بهرام صادقی کار ندارد که لحاف را بکشد روی سرش و بی‌خیال همه‌چیز بشود...به یک چیز تنها فکر می‌کند:

حالا همه‌ی جنایت‌نویسان خبره به انحراف فکر تنها فکر می‌کنند...دیگر علاقه‌ای ندارند پی‌گیر عامل باشند...اما من می‌گویم: آیا نیروی سوم‌ای می‌تواند خارج از این چرخه تمام معادلات را برهم بزند؟

جنبش دانش‌جویی اگربتواند از چتر حمایت‌های نکبت‌بار اصلاح‌طلبان خارج شود و بتواند بدون آقا بالاسر خبره‌گان ِهمه-‌کون-گهی حرکت کند..اگربتواند از چرخه خارج بشود شاید کاری بتواند پیش ببرد...

جنبش دانش‌جویی زمانی جنبش خواهد شد که فاصله‌ی عوام و خواص را کم کند...

جنبش دانش‌جویی باید یاد بگیرد مستقل فکر کند و به عموم احترام بگذارد...باید یاد بگیرد عموم را به استقلال خودش علاقه‌مند کند...نه این‌که برای مردمی شدن همانند عموم بیندیشد...

کارآگاه به اصلاح‌طلبان ام‌روز می‌اندیشد...به این‌که این بازی چه‌را در به‌ترین حالت همیشه آچ‌مز می‌شود؟
.
.
.
کوستا گاوراس ، فیلم‌ساز مشهور یونانی فیلم‌ای مشهور دارد به نام «جعبه موسیقی»...داستان از این قرار است که...
.
.
.
.
.
.
خودتان منابع را بکاوید