تاتي با بهار
فرصتي ميخواهي براي خنده از بُناگوش...
خندهاي از ته سنگفرشهاي آبپاشي چلهي تابستان...
فرصتي از تاس كژ نشسته
فرصتي براي جفت شش...هاها
فرصتي از حنجره...دلخوري...قهر با پنجره
فرصتي براي پس كشيدن صورت بندانداختهي عروس
فرصتي براي خروش باد آويخته به يال خونين خروس
فرصتي براي پوست گونههاي نسيم...
فرصتي براي تنفس باد
فرصتي از تهديد به زندهگي...
فرصتي براي غشغشههاي «عليوف»
فرصتي براي همين پسفردا...همين امروز...همين الساعه
فرصتي براي ما...
خندهاي از ته سنگفرشهاي آبپاشي چلهي تابستان...
فرصتي از تاس كژ نشسته
فرصتي براي جفت شش...هاها
فرصتي از حنجره...دلخوري...قهر با پنجره
فرصتي براي پس كشيدن صورت بندانداختهي عروس
فرصتي براي خروش باد آويخته به يال خونين خروس
فرصتي براي پوست گونههاي نسيم...
فرصتي براي تنفس باد
فرصتي از تهديد به زندهگي...
فرصتي براي غشغشههاي «عليوف»
فرصتي براي همين پسفردا...همين امروز...همين الساعه
فرصتي براي ما...