بي تو              

Saturday, August 29, 2009

تاكتيك جديد بازجويي

شب طولاني به پايان مي‌رسيد كه ناگهان بازجو گفت: راجع به گذشته و ايام جواني و زنده‌گي‌ت به‌طور كلي صحبت كن. ابتدا تعجب كردم چه‌طور زنده‌گي من مي‌توانست براي بازجويي‌ كه اتهامات حيرت‌آوري عليه من در اختيار داشت جالب توجه باشد.
ابتدا تصور كردم چه‌طور به‌علت خسته‌گي مي‌خواهد با تغيير موضوع تمديد قوا نمايد اما اشتباه مي‌كردم. در حقيقت اين نحو بازجويي تاكتيك جديدي بود كه ره‌بران حزب از آن استفاده مي‌كردند . بدين معني كه براي به‌دست آوردن تناقض در گفته‌هاي متهم او را وادار به‌تكرار شرح زنده‌گي‌ش مي‌كردند. بدين ترتيب دو هفته روزهاي متوالي مدت 20 ساعت مي‌بايستي شرح زنده‌گي‌م را از بچه‌گي تا 27 ژانويه 1951 كه توسط دو اتومبيل در وسط پراگ ربوده شدم براي بازجو تعريف كنم. شش‌ماه از اسارت من به‌دست سازمان امنيت مي‌گذشت اما هنوز متوجه نشده بودم كه به دنيايي از تكرار مكررات بي‌زار‌كننده ، ‌تشريفات ، ‌گزارشات ، كاغذ‌ بازي ، امضاء ،‌ قدم گذاشته بودم. هنوز نمي‌دانستم به چه مرحله‌اي رسيده‌ام. به عبارتي اين بازجويي‌ها براي من حكم كارآموزي در فعاليتي بي‌هوده و مخرب و حيله‌آميز و آموزش اعتراف به‌دروغ را داشت . شروع به تعريف شرح زنده‌گي‌م كردم. بازجو در حال چرت زدن بود. ظاهراً توجه‌اي به مطالب من نداشت. گاه‌گاهي توجه‌اي مي‌كرد و دوباره مشغول چرت‌زدن مي‌شد . شروع به تعريف گذشته كردم و براي اين‌كه به‌سووالات آن‌ها جواب بدهم حرف نمي‌زدم ،‌ بل‌كه براي خود ، براي ليز و بچه و براي فاميل‌ام و رفقايم ، ‌نزديك‌ترين و عزيزترين دوستان‌ام صحبت مي‌كردم. مثل اين بود كه پس از گذشت ماه‌هاي متمادي به من اجازه داده بودند با تعريف شرح زنده‌گي‌م در حقيقت حرف‌هاي‌ام را هم بزنم.

ترجمه: پري‌چهر جاودان / Arthur London / On trial