بي تو              

Tuesday, August 25, 2009

Hello And Welcome

وقتي دي‌شب با چشمان خودم آزادي حسين را ديدم خيلي خوش‌حال شدم...حسين از آن‌دست بچه‌هاي آرام و دوست‌داشتني‌ست كه هيچ‌گاه چنين روزهايي را براي او نمي‌ديدم...خيلي سووال‌ها از حسين داشتم...اما او نيز خسته بود...مانند تمام آزادشده‌گان‌اي كه اين‌روزها ديدم‌شان...و براي نخستين‌بار در عمرم ديگر دم نخواهم زد از تماشاهاي خويش و هيچ‌گاه نيز از آن‌ها نخواهم نوشت...اگر بگويم شايد بيش از آنان كه در بند بوده‌اند از اتهامات به اصطلاح همين خودي‌هاي هم‌وطن خسته و آزرده‌ام...بس‌كه كيهاني و احمدي‌نژادي بارم كرده‌اند ...گزاف نگفته‌ام...
باري...به «حاجي» گفتم كه داستان پناهنده‌گي آرش را براي او تعريف كند تا باورش شود چه آدم‌هايي به چه بهانه‌هايي كوچيدند...
گويا واقعاً وطن جاي آدم‌هاي دوست‌داشتني ني‌ست...كاش حسين نيز خيلي زود از شر اين وطن عزيز و گرامي خلاص شود...كاش...
حسين «سرمايه»اش را خريد و زير بغل زد و آرام آرام از ما دور شد...
.
.
.
Hello And Welcome / Enigma / Michael Cretu


Hello and welcome
At your own risk
You're always welcome
Without guarantee

If you're so brave, then face the tide
There's no mercy in this life
Now it's time to feel and see
What is fiction and what's reality

Hello and welcome
Just look at me
Think about your future
But still try to lead

Too much confidence in what you have
Bad idea to feel too safe
Overload your destiny
And you'll wake up behind me

Hello and welcome
Welcome, welcome
It's your own risk
You're always welcome
Welcome
To enjoy reality

Hello, hello, hello and welcome
Just look at me
Think about your future
Still try to lead

Hello...hello
Just look at me
Just look at me
It's your destiny
Welcome

Hello, hello...hello, hello
Hello, hello...hello, hello
Hello, hello...hello, hello
Hello, hello...hello, hello
Hello, hello...hello, hello