بي تو              

Friday, October 19, 2007

کن فیکون

شاعر فرانسوی « بلز ساندرار » به شوخی گفته بود:


اگر روزی بتوانیم از چل و هشت ساعت زنده‌گی زن و مردی به یاری یک دوربین فیلم بگیریم،‌ همه‌ی تماشاکنان برآشفته خواهند شد و از سالون سینما بیرون خواهند رفت.

اندی وارهول به تأسی از همین آشفته‌سازی فیلم‌هایی طولانی از خواب و استمناء می‌گرفت.

چزاره زواتینی هم در جواب این ادعای شوخ شاعر ، طرح فیلمی در سر می‌پروراند تا در آن نود ساعت از یک زنده‌گی فیلم بشود و چیز مهمی هم در آن اتفاق نیفتد و احتمالاً پلک هم نزنی و هی به این فکر باشی که خب بعدش چی...
زاواتینی یک تجربه‌ی موفق داشت در فیلم «اومبرتو دی.» او همان آقای فیلم‌نامه‌نویس‌ای بود که با نئوریالیسم و ویتوریو دسیکا گره خورده است.

تجربه‌ی از هیچ همه ساختن،‌ وسوسه‌ای‌ست که خلقت را تعريف می‌كند.