بي تو              

Sunday, March 9, 2008

جانان من برخيز بر جولان برانيم


آقای ایکس درست وسط دو لپ کونش جوش چرکی زده است و نمی تواند طفلک بنشیند...چاره چیست؟...یکی می گوید: جوش را بترکان...یکی می گوید: خب ننشین...یکی می گوید: خب دمر بخواب...یکی می گوید: این خوب است و فعالیت اعضا بدن را بالا می برد و تحرک به اندام می دهد...یکی می گوید: شاید خیری توی این باشد...یکی می گوید: خوب می شود ؛ دورهء کون جوشی هم مثل همه دوره ها طی می شود...یکی می گوید: فقط مراقب تکرار نشدن دوره باید بود و برای این منظور باید پرهیز غذایی داشت...مثلا باید چربی کمتر خورد...یکی می گوید: هیچ ربطی به چربی خون ندارد از شیرینی زیاد خوردن است...یکی می گوید: نه خیر جوش اسمش روی خودش است...زیاد حرص و جوش بخوری اینطور می شود...یکی می گوید: هیچ ربطی به حرص و جوش ندارد مگر تب خال است؟...یکی می گوید: اتفاقا نوعی تب خال است و منتها تب کون باید نامیدش...
آقای ایکس قرار است فردا سر سفره عقد کنار عروس خانوم ایگرگ زاده بنشیند و خطبه عقد را برایش بخوانند و بله را بگوید و بشنود...یکی می گوید: خب ایستاده بله بگوید... یکی می گوید: همه ش برقصد و شاباش بگیرد...یکی می گوید: آخوند را مجبور کنید ایستاده خطبه را بخواند و زیر لفظی عروس را هم ایستاده بدهد و زیر لفظی خودش را ایستاده بگیرد...یکی می گوید: نو آوری باید کرد...یکی می گوید: این خودش نوعی نوع آوری هم هست...فقط نوعش باید معلوم شود...یکی می گوید: داماد هم می تواند توی ماشین مثل روسای جمهور ایستاده و کله اش از سقف ماشین بیرون زده درحالی که برای دیگران دست تکان می دهد از نشستن طفره برود...یکی می گوید: بر دل سیاه شیطان لعنت! این چه وقت جوش کون زدن بود؟

ادامه دارد...