بي تو              

Tuesday, March 4, 2008

sense and sensibility


انگ لی کارگردان خوش ذوق تایوانی هالیوود از یکی از رومان های مشهور جین آستین فیلمی درخشان ساخته است به نام sense and sensibility که به نحو احسن ازتمام شخصیت ها بهره می برد...همه به دقت واکاوی می شوند...رفتارها و منش آن ها به ظرافت بیان می شود...از طرفی موفق ترین سریال تلویزیونی ایرانی را می بینم که از قضا آن هم اقتباسی ست یعنی دایی جان ناپولئون که با چند تیک و تکیه کلام شخصیت های خود را می سازد...مومنت...تا قبر آقا آآآآآ...سلامت باشید...و دیگر نمونه ها و نیز برای نشان دادن شخصیت ها روی به تیپ سازی می کند...تیپ آخوند...تیپ عقب مانده...اما یک فیلمساز تایوانی در بستر هالیوود و بر اساس اقتباسی بریتانیایی آنچنان دراماتورژی قوی دارد که جزء جزء حرکات معنا دار و کاربردی ست...این فیلم از سویی دیگر قابل قیاس با tess اثر درخشان پولانسکی است...اما نگاه بیرحمانه و (در اینجا) به شدت چپ پولانسکی کجا و نگاه کاملا انسانی و رئوفانه انگ لی کجا...انگ لی در کوهستان بروکبک نیز این نگاه به شدت جانبدار از شخصیت ها را دارد...نه به سطح می کشاند که به سوز و گداز برساند و نه آنقدر دور می شود که به سردی گراید...گرمای آثار جین آستین را حفظ می کند...هر دو در تابلوسازی بی نظیرند...اما پولانسکی به شدت به تابلوهای کلود مانه نقاش امپرسیونیست نزدیک می شود و همان تابلوها را با حیرت بازسازی می کند...انگ لی در ستایش زیبایی ست...اما پولانسکی اگر زیبای را هم وصف می کند در پس پلشتی بشر به نمایش می گذارد...نورها و رنگ های درخشان و fauve در نهایت دقت ضربات سخت قلم موی استاد نقاشی مضطرب را به نمایش می گذارد...tess رومان درخشان تامس هاردی کجا و خوش بینی انسانی جین آستین کجا...با خود می اندیشم محدودیت امکانات ما چرا می گذارد کارگردان باشعوری چون جعفر پناهی که به خوبی قاب دوربین را می شناسد با چند سرهم بندی اثرش را به سطح بکشاند...حرکات پیچیده دوربین طلای سرخ او...مارپیچ های pan او در دایره...حضور سنگین ناگفتنی ها همه به جرأت نشان می دهد چیزی کم از انگ لی ندارد...اما پناهی یک چیز ندارد...آسایش خیال و خیال راحت و امکانات درست برای ساخت...خلایی که حتا زیرکی مهرجویی را نیز کمرنگ می کند و ظرافت مهمان مامان کجا و دوربین شلخته سنتوری کجا...