بي تو              

Tuesday, March 4, 2008

...


می گویی جهود جماعت در تمام دنیا هوای هم را دارند. من اما می گویم توی شیعه هوای همسایه ات را نداری هیچ که به ثمن بخس نیز می فروشیش...این روزها به لطف دوستی و مرور تاریخ درخشان انقلاب اسلامی و سال های سیاه 60 اوضاع اساسی بر وفق مراد است...
آنان که می گویند اسرائیل جنایت کار است...آنان که اصلاح طلب هم شده اند...یک نظر به کارنامهء درخشان خود بیندازند...چگونه آدم می تواند با آنهمه کابوس مرگ و وحشت و شکنجه با قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار دنیا را بگذارد برای دنیادوستان و به لقاءالله بپیوندد؟...روزگار از غریب هم گذشته است...تا یاد نگیریم از قائد عظیم الشأن خود بدون هراس نقد کنیم به هر سوراخی انگشت فرو کنی...با تو هستم پتروس فداکار...توی هر سوراخی به اسم اصلاحات هم فرو کنی باز فایده ای ندارد...به دوست عزیزم می گویم خاطرات خود را بنویس...خسته تر از هرچیز است و می گوید: کدام خاطره آقا؟...تمام این رشادت ها را در روزنامه های آن روز می نوشتند...با افتخار هم می نوشتند...
می گویی آن کودک فلسطینی چه گناه داشت؟...من می گویم آن مادر حامله چه گناهی داشت که پس از شکنجه های جنسی به جوخه اعدام سپرده شد؟...
می گویی اسرائیل غاصب است. می گویم آنان که با جفا خانه ها را مصادره کردند. زمین ها را به نام خودی ها زدند...اموال را به بیت خود سر ریز کردند...آیا آنان به دنبال فدیه بودند یا غصب اموال؟
می گویی پهلوی میدان ژاله را به خاک و خون کشید... می گویم: اعدام های تابستان 67 یک دروغ صهیونیستی بود؟
می گویی امضاهای امام در فرمان ها معلوم است جعل شده است...می گویم: فرمان های شاه هم معلوم نشده است که جعل شده است؟
می گویی امام اگر موسیقی را آزاد نمی کرد، معلوم نبود آن متحجرین چه برخوردی می کردند؟ می گویم امام حتی قرار بود به حجاب کاری نداشته باشد...اما حجاب زنانی را حتی به مسلخ کشاند و این یکی را اتفاقاً خودم به یاد دارم.
رفیق جان حکایت ما از "به مرگ بگیر تا به تب راضی شود" هم گذشته است...حرف های ما هم قدیمی شده...
رفیق جان توجیه کن...انقلاب بد نبود این ما بودیم که معنای آری را نمی دانستیم.