بي تو              

Wednesday, March 5, 2008

با من بیا


دوستی دارم که با او تبادل فیلم دارم و برگمان های خود را با او تکمیل کردم و فیلم های مختلفی به او می دهم...می خواهم به زودی او را زیر بار فیلم های پولانسکی خفه کنم...حتی فیلم های کیشلوفسکی
( no end ، a short film about love ) هم نتوانست راضی اش کند...هرچه باشد سیاهی توی خون ما رفته حاجی جان...و هرچه قدر فضاها ابزورد و پوچ تر باشند که دیگر روح مان را جلا می دهد...این رفیق ما می گوید: فلانی چرا این پولانسکی شما انقدر بدبین است؟...آخر آدم انقدر سیاه می شود؟...دوست ندارم به او بگویم چرا وقتی Tess را به sharon Tate تقدیم می کند یعنی چه...بگذریم حتی پیانیست هم راضی اش نکرد...عوضش خودم را راضی می کنم تا با برباد رفته اش همذات پنداری نشان دهم و اگر هم از کلئوپاترای سر والتر اسکات خوشش می آید چون الیزابت تیلور با آن پر و پاچه دلبری میکند...من هم دلزدگی خود از آن بانوی همام پنهان می کنم...ترجیح می دهم نگویم که از امروزی ها فقط دو بازیگر مرد را قبول دارم: جانی دپ و ادوارد نورتون و از زن ها فقط یکی: جولیا رابرتز...به عقب تر نمی روم...و از هالیوود پا بیرون نمی گذارم که سطح سلیقه هولناک می شود...از بازیگرهای اروپایی زیبیگنیو سیبولسکی و کلاوس کینسکی و از زن ها فقط لیو اولمان...

یک کتاب فروشی گل داریم که کتاب های دست چندم برای فروش می آورد و من گه گاه یک کیسه پر می کنم و جیب خالی برمی گردم...امروز چند جلد کتاب خوب و یکی آس جوریدم و خریدم...
.
.
.
دهمین مدرک / دشیل همت
.
.
.
سروانتس / برونو فرانک
.
.
.
فیل در تاریکی / قاسم هاشمي نژاد
(اثری که در زمان خود خوب دیده نشد و پیش نهاد میکنم یکی از همین حوالی روی زمین خدا دیدیدش فوری قاپ بزنید که ممکن است حتی توی آسمان ها پیدایش نکنید.)
.
.
.
بقیه را اسم نمی آورم. چون لو می رود نویسنده های آس دل من کی ها هستند...