دوری و دوستی
در حال حاضر به تهران خیلی دورم...ولی دوستانی دارم که اخبار تئاترهای آنجا را میرسانند...دوستانی هم دارم که بلیط-های تئاتری هم برای بنده کنار میگذارند اما موفق به استفاده نمیشوم...تازهگی شنیدهام تئاتر محمد رحمانیان که حتی اسماش را دقیق یادم نیست مخاطباناش به زبان انگلیسی میبینند...از دوستم لزوم اینکار را پرسیدم...پاسخ مشخصی نداد...دارم مدام به این لزوم میاندیشم...آیا با زبان بیزبانی باید جهانی بود و زبان انگلیسی زبان دوم نامادریمان باشد؟...هیچ قضاوتی ندارم...جز اینکه فکر میکنم یعنی بحران مخاطب تا اینحد رسیده است؟...
همینطور الکی الکی یاد فیلم معرکهی stranger than fiction افتادم...فیلمای که حتی یک دیالوگ بیخود و اضافه ندارد...
تازهگیها به فیلمهایی که دوست دارم پیله میکنم و چندبار میبینم...و هربار را هم برای لذت بردن همانند بار نخست...و تکرار مجدد آن خوشیها میبینم...
فیلمهایی که دوست دارم ببینید و در لذت من شریک شوید:
The kingdom
Stranger than fiction
The days of heaven
High art
همینطور الکی الکی یاد فیلم معرکهی stranger than fiction افتادم...فیلمای که حتی یک دیالوگ بیخود و اضافه ندارد...
تازهگیها به فیلمهایی که دوست دارم پیله میکنم و چندبار میبینم...و هربار را هم برای لذت بردن همانند بار نخست...و تکرار مجدد آن خوشیها میبینم...
فیلمهایی که دوست دارم ببینید و در لذت من شریک شوید:
The kingdom
Stranger than fiction
The days of heaven
High art