بي تو              

Thursday, January 1, 2009

بر هرچه دروغگو لعنت

سال پیش در منزل رییس دفتر یکی از احزاب شناخته و بسیار معروف بودم...ایشان اخباری خصوصی از کم و کیف حضور خاتمی در صحنه و انتخابات و بیت ره‌بر انقلاب ارائه می‌داد...در جمعی که نشسته بودند بنده فقط شنونده بودم و به اعتبار دوست‌ام، فقط زهرخند بر لبان‌ام نشسته بود...آن‌روز رییس دفتر محترم مطلب جالبی راجع به آقای خاتمی گفتند...ایشان سرش را کمی جلو آورد و در میان خیل پچ‌پچه‌ها و جوک و لطیفه‌هایی که ، اهالی حزب ، برای هواخوری مغزشان رد و بدل می‌کردند ، گفت: خبر داشتید که برای تحقیر خاتمی ، پس از پایان ریاست جمهوری او ، حتی ماشین زیر پای او و هم‌سرش را هم گرفتند؟ (منظور ماشین‌های اهدائی به رییس‌جمهوری‌ست...فقط شماره پلاک و مدل ماشین‌ها را از بنده نخواهید!!!!!!!!!) حالا این آقا که تمام زنده‌گی‌اش در تحقیر شدن و باج دادن به این تحقیرها خلاصه شده است، به‌نظرتان ارزشی برای فکر کردن دارد؟...خواهش می‌کنم دنبال معجزتی دیگر باشید...