بي تو              

Friday, February 20, 2009

مهر خاموشي بر لبم

روزي‌كه با كاروان حاميان كروبي هم‌راه شدم از من خواستند متن كوتاهي براي سخن‌راني در جلسه تهيه كنم؛ مثل هميشه سر باز زدم و ترجيح دادم مرد حاشيه‌ها باشم...و از كنار به گوشه‌ي قبا بنگرم...شيخ مهدي كروبي همانند هميشه با صفاي بدون نمايش خويش وارد شد و از دوستان استقبال كرد...و مانند هميشه دور و بري‌هاي شيخ مهدي در گيجي و منگي نشئه‌باري به سر مي‌بردند...نقيصه‌اي كه اين‌روزها شيخ مهدي با ورود كرباس‌چي و عباس عبدي و ديگران سعي بر برطرف كردن آن دارد...انتقاد هميشه‌گي من بر بي‌كفايتي روساي دفتر و بيش از آن كار وَرزان شيخ مهدي بوده است...

باري، دوستان يكان به يكان لُغَزواره‌هاشان را خواندند و من گوشه‌اي درست مسلط بر رفتارهاي خسته شيخ مهدي نشسته بودم و عضلات نمايش برداشته دوستان جوان پشت تريبون درمقابل عكاس حرفه‌اي سحام‌نيوز ، مفرح ذات شده بود...

جلسه رو به پايان بود...لحظه‌اي بود كه ميهمانان دعوت به ضيافت ناهار شدند كه دست خودم را بالا بردم تا سمباده بر نيش‌تر كُند اين روزهاي خويش بركشم...شيخ مهدي استعداد ويژه‌اي در اشتعال دارد...سابقه‌اش را از فرزند گرامي قدرت‌الله عليخاني نماينده برومند قزوين پيش‌تر داشته بودم...

از شيخ مهدي پرسيدم:

شما به پيش‌بيني‌ناپذيري شهره‌ايد...و اين، هم حسن شماست و هم از عيوب برمي‌شمارند ، چنان‌كه در دوران رياست مجلس كه جسارت و رك‌گويي مثال‌زدني داشتيد ، برخي هواخواهان اصلاحات شما را در راستاي تفكرات اصول‌گرايان و متعارض با اصلاح‌طلبي يافتند...


ايشان كمي بر افروخته شد و مثال حزب خودش را زد و ضمن برشماري پاي‌بندي به اصول اوليه حزب و نيز ضمن برقراري دموكراسي مي‌بايست از انحراف از حزب نيز مراقبت كرد و زمان رياست مجلس برخي آقايان (مانند همين عباس آقا عبدي حالا جذب‌شده) طرح انحلال و خروج از حاكميت پيش كشيدند كه از مرام و اصول مُقِر و معتقد به نظام به‌دور بود و مي‌بايست با آن‌ها مقابله مي‌شد...

پرسش بعدي من شيخ مهدي را چنان برافروخت كه مرد «مماشات» را شعله‌ور ساخت...هراس من باري از انعكاس ريز و درشت اين سخن خصوصي در جرايد و خرده‌نشريات بود...چه‌راكه هيچ دوست نداشتم: داستان بي‌خود شلوغ شود...

از شيخ مهدي پرسيدم: پس تكليف «حكم حكومتي» چه مي‌شود؟

تو گويي شيخ مهدي پله پله تا ملاقات خدا پيش مي‌رفت و رنگ بر گونه‌اش نوسان مي‌يافت...چه خوب كه نه ضبط-اي بود و نه ربط-اي...چه خوب بود كه همه خسته بوديم و نشئه‌ي ناهار ، وقتي شيخ مهدي فرمود:

من تا جايي‌كه بتوانم مقابل حكم حكومتي مي‌ايستم...
.
.
.
حالا از منابع موثق خبر مي‌رسد، شيخ مهدي در روزهاي آتي خبر از افشاگري‌هايي داده است...اگر عمرش به دنيا باقي باشد و ترور نشود...اين عين گفته‌هاي شيخ مهدي است گويا
.
.
.
@
ضيافت‌هاي سه طيف خاص را از نزديك ديده‌ام و از ميان سه طيف، انصاف بايد داد كه برنامه‌ريزي جامعه مهندسان از همه دقيق‌تر و اصولي‌تر بود...و آن‌ هم برنامه‌هاي‌ «نهضت آزادي»‌ست...اگرچه كم‌ترين هم‌حسي به اين طيف فكري دارم...
ببخش اگر عن‌قريب‌است كه صفت تفضيلي‌ شود اين «اصولي‌تر»...چون هيچ فضلي بر ديگري نمي‌‌بينم كه تري بر برتري بنشيند...
من تنها يك مشاهده‌گرم و با كسان و روابط پس و پيش پرده سر و داد ندارم و هم‌چون يك تماشاچي پي‌گير، وضعيت خود را «به» صحنه (و نه «در» صحنه)، گاه تغيير مي‌دهم و به تماشاي هر شب و هر اجراي اين نمايش مي‌نشينم...

@
بايد بگويم اگر از تكنوكرات‌هاي حامي رفسنجاني چيزي نگفتم به‌خاطر آن است كه بازي قدرت در آن‌جا به گونه‌اي ديگر است... نه محفل بر مي‌تابد و نه فراخوان عمومي دارد...تكنوكرات‌ها هم‌چون فراماسون‌ها جاي‌گاه ويژه و هم‌واره گنگ و سحرآميز در نظام داشته‌اند...به‌گونه‌اي كه حتي تحليل‌گران زبده نيز به‌دليل كم‌بود داده‌ها ، كم‌ترين تحليل روشن‌اي از كم‌وكيف اين جريان فكري دارند...