بي تو              

Monday, May 11, 2009

عليمان جاان

خروس خوان نوشته است: گاهي وقتا عليمان خون ات پايين مي افته و هيج هم دوس نداري بري سراغ طرح ژنريك اش....

اینکه علیمان برای خودش ژانری شده... خودش برای خودش به کفایت دستاوردی ست هاااا... که خیلی میتواند نفس نحیف را قلقلک هم بدهددد... آقا نکنید از این کارها... و نزنید از این حرفها... نه رمضان نزدیک است... که نفس مظلومه شود.. نه کاری در دست دارم که وقت کم بیاورم... نه زمستان است که به شب چره وقت بگذرانم... هم نزدیک انتخاب است... و درد دل فراوان.... و هم موسم اردیبهشتی بهار است... و حوصله برای نیاز بسیار... باران هم که چه کرده است... آسمان آنقدر ملوس و طناز، که عهده قربان نشدنش بدر نیایی... و علف‌های هرز و سبز به طمع باران بیکران از چاک‌های صخره‌های کوهستان قد آنقدر کشیدهاند که نوشتن مرا بی وسوسه خواندنِ خروس هم می‌خواند... عاقبت نفس بی مهمیز و افسار میشود.. و دست بی اراده سوارکاری تدبیر روی این صفحه ی کلیدی می چرخد... و می‌گردد... میخواند بهار باز تازه شده... و نفس مغرور... حس و حال زنده.... انگار نه انگار که چهل و یک بهار گذشته است... خروس خوان با صدای خود اژدهای را صدا میکند... که کتاب صورت برای خودش صدایی شده و سیمایی... بیا و به جای شبکه‌های استانی جاان.... در شبکه ی سراسری کتاب-صورت بنگار...

+

چه‌قدر كيف مي‌دهد وقتي عليمان براي تو چنين بنويسد...كه بايدش خواند:

خوش‌خرامان می‌روی ای جاان جاان بی‌من مرو
ای حيات دوستان در بوستان بی‌من مرو
ای فلک بی‌من مگرد و ای قمر بی‌من متاب
ای زمين بی‌من مروی و ای زمان بی‌من مرو
اين جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
اين جهان بی‌من مباش و آن جهان بی‌من مرو
ای عيان بی‌من مدان و ای زبان بی‌من مخوان
ای نظر بی‌من مبين و ای روان بی‌من مرو
شب ز نور ماه روی خويش را بيند سپيد
من شبم تو ماه من بر آسمان بی‌من مرو
خار ايمن گشت ز آتش در پناه لطف گل
تو گلی من خار تو در گلستان بی‌من مرو
در خم چوگان‌ات می‌تازم چو چشم‌ات با من است
هم‌چنين در من نگر بی‌من مران بی‌من مرو
چون حريف شاه باشی ای طرب بی‌من منوش
چون به بام شه روی ای پاسبان بی‌من مرو
وای آن کس کو در اين ره بی نشان تو رود
چو نشان من تويی ای بی‌نشان بی‌من مرو
وای آن کو اندر اين ره می‌رود بی‌دانشی
دانش راه‌ام تويی ای راه‌دان بی‌من مرو
ديگران‌ات عشق می‌خوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم اين و آن بی‌من مرو