بي تو              

Sunday, June 14, 2009

يك استكان آب‌ليمو

من گنگ خواب‌ديده و عالم تمام كر

من عاجزم زگفتن و خلق از شنيدن‌اش



وقتي بدن‌ات آماده نباشد و ناگهان شروع به ورزش‌هاي سنگين كني جز انقباض شديد عضلات و، به‌اصطلاح ، گرفته‌گي آن چيزي نصيب‌ات نخواهد شد...چاره‌اش يك استكان آب‌ليمو است...حواس‌ات به ترشح نابه‌جاي اسيد لاكتيك باشد...

همه حرف من راجع به تغيير و كارهاي تشكيلاتي و فكرشده و مورد به مورد و براي رسيدن به مفهوم حقوق بشر و چاره را در حقوق شهروندي ديدن...همه حرف من و تغيير «همين» بود...

ملت ما با هيجان‌هاي موردي و بي‌مورد دچار گرفته‌گي عضلات فكري هستند...بايد مراقب بود...فعلاً يك استكان آب‌ليمو بنوشيد...بعد نرم نرم به عضلات فكري خويش سامان بدهيد...

شورش‌هاي خياباني چاره‌ي آزادي ني‌ست...

حكومت ، گوش شنوا اگر مي‌داشت، حتي به آراي از صافي‌گذشته‌هاي خودش نيز احترام مي‌گذاشت...

مي‌گوييد: چاره در اهيمت ندادن به بي‌احترامي‌هاست؟...بي‌اعتنايي به آرا-ست؟...

مي‌گويم: نه...

فقط

كمي به حرفهاي «گنگ خواب‌ديده» دقيق شويد...