بي تو              

Friday, June 19, 2009

میوه تو عزا طعم نداره

آدورنو سخت بر خود ‌لرزيد و گفت: پس از آشوويتس شاعري يعني كشك...

يكي مرا فقط خلاص كند...

حسين ِعلي پس از مرگ پسرش گفت: از اين پس خاك بر سر عالم...

يكي مرا فقط خلاص كند...

من اما سال‌هاست چيزي ندارم كه از دست دهم...

يكي مرا فقط خلاص كند...

عزيزان مرا در «شاعر»انه‌ترين لحظات از من گرفتند...

يكي مرا فقط خلاص كند...

پس نه لحظه‌ام هم‌پاي آشوويتس اوست...

نه شاعري مي‌دانم وقتي خوان به‌خون نشسته‌ام ، انفال كفتاران است...

آه...نه!

من به‌راستي شاعر ني‌ام...

آشوويتس از آن شما...

يكي مرا فقط خلاص كند...

زبان باردار طعم‌اي نمي‌چشد از ميوه‌ي ممنوعه...

يكي مرا فقط خلاص كند...

آزادي در زبان پارسي فقط يعني «خلاصي»...چه دردي از اين بالاتر...

يكي مرا فقط خلاص كند...

* میوه تو عزا طعم نداره

يكي مرا فقط خلاص كند...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*
تكه‌اي از ديالوگ فيلم قيصر