ايرزا «نا»بدل
من به اندازهي توان خود نميگذارم حواس شعورم را با عطسههاي نمكين پرت كنند و با ذكر يك « يا صاحب صبر » چارتا قلهوالله و صلوات بر بانيان صلوات ، ملت را در تملك شور خود بگيرند...نميگذارم آن صداهاي ناچيز دوباره گم شود...
من نه نيازي به چاه دارم تا سر-ام را توي آن فرو كنم و «هل من مبارز» بطلبم و خودم را پشت نخلستان بنينجار گيج-و-ويج كنم و نه اصلاً به خروش «ثار» ايمان دارم كه خودم را با خون اشتياقاش غسل جنون دهم و همچون «نيبلونگن» فقيد بدلكار اسفنديار ژرمن شوم...
نه رفقا من نميگذارم دوباره تكرار شود آن هوچيبازيهاي كلثومننههايي كه صداي جمهوريخواهي را به اسم وحدت ملي لجنمال كردند و ما را با پيشاب خويش تطهير كردند...
پاد-داشت كلوخانداز كلوخ نيست...ميبايست به همين «حال اكنون» خويش نه «گريست» كه هوشمندانه «نگريست» تا تاواناش را فردا باز عليالسويه نپردازيم...
من به پشتوانهي شعور خودم توي دهن حماقت ميزنم...
من نه نيازي به چاه دارم تا سر-ام را توي آن فرو كنم و «هل من مبارز» بطلبم و خودم را پشت نخلستان بنينجار گيج-و-ويج كنم و نه اصلاً به خروش «ثار» ايمان دارم كه خودم را با خون اشتياقاش غسل جنون دهم و همچون «نيبلونگن» فقيد بدلكار اسفنديار ژرمن شوم...
نه رفقا من نميگذارم دوباره تكرار شود آن هوچيبازيهاي كلثومننههايي كه صداي جمهوريخواهي را به اسم وحدت ملي لجنمال كردند و ما را با پيشاب خويش تطهير كردند...
پاد-داشت كلوخانداز كلوخ نيست...ميبايست به همين «حال اكنون» خويش نه «گريست» كه هوشمندانه «نگريست» تا تاواناش را فردا باز عليالسويه نپردازيم...
من به پشتوانهي شعور خودم توي دهن حماقت ميزنم...