تغيّر لازم / تغيّر متعدي 2
تماشاچي، در فعليّت ، فاعل است...ميداند كجا براي ادراك بايستد...ميداند كجا براي رفتن نيمخيز شود...ميداند كجا براي تماشا بنشيند.
اما تماشاكن در انفعال است...در جذبهي دفع است...چشماش به لكهي نور بيرون مانده است...خيره به باريكهاي روشن است كه او را از درون ميكند...خروج او نه نگاه از بيرون به تماشا و نه اخراج آنچه دفع ميكند از تماشا است...
اما تماشاكن در انفعال است...در جذبهي دفع است...چشماش به لكهي نور بيرون مانده است...خيره به باريكهاي روشن است كه او را از درون ميكند...خروج او نه نگاه از بيرون به تماشا و نه اخراج آنچه دفع ميكند از تماشا است...