بي تو              

Thursday, June 25, 2009

وقتي شازده كوچولو روباه را اهلي كرد

دل‌ام مي‌خواهد يك يادداشت از زبان حال شازده كوچولوي مارك‌دار خودم بزنم...راستش مي‌دانيد؟ من اصولاً آلرژي به جمعيت دارم...و خودبه‌خود از روي ملاط خودم قالب مي‌گيرم...با ملاط خودم نطق شازده كوچولو را باز مي‌‌كنم...تخم كفتر من زرده‌اش فرق دارد...

خب ، شازده من مدتي كه روي زمين بوده است و خوش‌حالي ملتي را ديده است سعي داشته است در شادي زميني‌ها سهم‌اي ولو اندك داشته باشد...با كلي دونده‌گي ، از ثبت احوال شناس‌نامه گرفته است...يك اسم كاملاً ايراني هم دارد...سيد شاپور آزاد...شال شازده هم سبز شده است...اين شازده وقتي با همان شناس‌نامه راي داده است و حالا هم فهميده است راي‌اش را كسي ديگر دزديده‌ است...اين يادداشت من ، همين نامه‌ي سرگشاده‌ي شازده به احمدي‌نژاد ِاز مادر سيد است...

تا شما هم به شازده‌هاي خودتان فكر مي‌كنيد...من هم بروم اين نامه‌ي شازده كوچولو را تايپ كنم...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* روباه: انسان‌ها اين حقيقت را فراموش كرده‌اند، اما تو نبايد فراموشش كني. تو تا زنده‌اي نسبت به چيزي كه اهلي كرده‌اي مسئول‌اي!