بي تو              

Friday, June 26, 2009

بدل زدن

«والله ما معاویه بادهی منی ، و لكنه یغدر و یفجر، و لولا كراهیه الغدر لكنت من ادهی الناس:

سوگند به خدا، معاویه از من سیاست‌مدارتر نی‌ست، ولی او نیرنگ می‌زند و مرتكب گناه می‌شود و اگر نیرنگ خصلت زشتی نبود ، من سیاست‌مدارترین مردم بودم»

خطبه 200 / نهج‌البلاغه / صبحی صالح


به‌قول مسيح علي‌نژاد كاركرد شايعه‌ي مرگ (بخوانيد شهادت) سعيد حجاريان گرفتن اجازه‌ي ملاقات با خانواده‌ بود...به‌نظر مي‌رسد تاكتيك‌هاي جنگي لحظه‌به‌لحظه تقويت مي‌شود...

در خبرها آمد ،‌ سردار علي فضلي سردار سپاه از مقامات بالا تمرد كرده است...بلافاصله حريف تك شايع‌پراكني ديگري را به پاتك رسانه‌اي تبديل مي‌كند...

باز در خبرها از دعوت سيدحسن خميني ، نوه‌ي آيت‌اله خميني (بنيان‌گذار جمهوري اسلامي) براي تحصن مردمي در مزار پدربزرگ ،‌آمده بود كه هيچ‌گاه اين خبر تأييد نشد...

باز در خبرها توبه‌نامه‌ي مسعود ده‌نمكي در خود وب‌لاگ‌اش آمد...بعدتر نويسنده‌ي آن از هك‌شدن وب‌لاگ‌اش خبر داد...

بالاترين و دنباله به نوبت خبرهاي خودرا تأييد و تكذيب مي‌كنند...پروفايل‌هاي نفوذي و ستون پنجم به‌طور جدي خبرسازي مي‌كنند...

همين‌طور خبرهايي از هك شدن يا نشدن سايت‌هاي اصلاح‌طلبان و جنگ‌هاي اينترنتي با بالا بردن ترافيك سايت‌ها و از نفس انداختن (overwhelm) پهناي باند (band width) همه از جنگ‌هايي همه‌جانبه خبر مي‌رساند...

اگر به اندازه‌ي يك صدا و سيما قدرت در دستان حكومت بوده باشد...در عوض...به اندازه‌ي تك‌تك نيروهاي پياده‌ي جنبش مردمي يك صداو سيما وجود دارد كه آنتن‌هاي‌اش به سوي هدايت‌كننده‌گان پنهان جنبش روگردانيده است...«تك»‌اي كه حتي فيلترينگ حريف آن نشد و اگر راه ويدئوها بر كانال‌هاي نويزدار مسدود مي‌شود از مجراهاي ديگري هم‌چون بلوتوث‌ها به راه خود ادامه مي‌دهد...
ميرحسين موسوي به‌درستي در بدو ورودش به انتخابات به ستادهاي مردمي اشاره كرد و گفت: «هر فرد يك ستاد»...و براي جا افتادن اين شعار صداي آمريكا و بي‌بي‌سي نيز كمك‌هاي شايان‌اي مي‌كنند...آن‌ها حتي ابائي ندارند اگر جمله‌ي ميرحسين را به‌زبان خود برگردانند و بارها تكرار كنند كه «هر مخاطب يك خبرنگار» و يا يك رسانه است...

اما آيا شايعه در جواب شايعه براي جنبش پيش رو جواب مي‌دهد؟...آيا شمايل كردن «ندا آقا سلطان» براي جنبش بدل‌هاي رسانه‌اي را در پي نخواهد داشت؟...دعوت (با ابزارهاي خاص دعوت!‌) از خانواده‌ي ندا آقا سلطان براي قاتل خواندن اغتشاش‌گران و زدودن آلوده‌گي از عصمت حكومت آيا جواب مي‌دهد؟...به نظر مي‌رسد جنگ رسانه‌ها تبديل به جنگ دروغ و دونگ‌ها شده است...براي مبارزه با دروغ آيا بايد دروغ گفت؟...اين‌روزها تنها به يك لگوي ممنوع مي‌انديشم كه يك‌طرف داستان «دروغ» را در زنجير مي‌كشيد...و طرف ديگر «دزدي» را...دزدي حريف به‌همان اندازه راست بود كه دروغ ديگري...و هردو گروه در راستي خويش دروغ‌گوترين بوده‌اند...


به نظر مي‌رسد ضامن پيروزي مردم ، حمايت بدون پيش‌شرط ديگر كشورها از بيرون باشد...آلياژ محور شرارت جورج جونيور بوش ، تعلل باراك اوباما را موجب مي‌شود تا معادلات او را بر سياست خارجي كه محوريت پيروزي او بر رقيب جمهوري‌خواه بود ،‌ برهم نزند...در نشست گروه 8 ، قلب تپنده‌ي اتحاديه‌ي اروپا ، اگرچه خواستار توقف فوري خشونت حاكميت مي‌شود اما با امضاي متن‌اي متوسط‌ الحال نشان داد كه زياد اهل خطر كردن هم ني‌ست...و گزينه‌ي تعامل با دولت احمدي‌نژاد را حتي جدي‌تر مي‌بيند...ولو اين خطر نكردن به معناي پالس‌هاي دوستانه‌ي ميرحسين نيز از ديگرسوي زمين بر حيات بيروني ايران بوده باشد و خواسته باشد از ظن فيلسوفاني حامي‌ چون ژيژك نيز كمي بكاهد...

عملاً وضعيت انتخاباتي به خروج از حاكميت بدل شده است و ميرحسين نقش رييس‌جمهوري اخراجي به ميان تماشاچيان را بازي مي‌كند كه با موبايل هدايت تيم‌اش را به عهده گرفته است و فدراسيون نمي‌خواهد مربي را به رسميت بشناسد...


جاي داستان‌هاي sci-fi فيليپ كي.ديك خيلي خيلي خالي است...


+ اين يا آن

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* بدل زدن: فن‌اي كه حريف كشتي‌گير قرار است به او بزند و خودش رودست مي‌‌خورد...

** نظر اكبر گنجي راجع به دروغ