آه اي همين همه آه در گلو
آه اي هميشه كشيده به وقت عفونت گلو
ــ با دهان تنگ ــ
با تو-ام اي آي كشيده و مغموم
آه اي يقين گمشده...
اي ماهي برون شده از تنگ شراب..
آه اي استقبال گرم نمك از خيار سرد...
آه اي چاقوي خمار ِخواب در غلاف
آه اي پر متكا
اي مشتههاي محكم دلاك بر پشتاي خميده
آه اي چوق الف معصوم ِ بياختيار
كه هميشه به نُزهت كاغذ گرايش عميق داشتهاي
اي «ها»ي ممتدّ قرنها خفته در خيمه هاي صلح
آه اي همين همه آه در گلو
در برکههای آینه چيزي بجو
.
.
.
من بانگ بركشيدم از آستان يأس:
« - آه اي يقين يافته، بازت نمينهم! »
ــ با دهان تنگ ــ
با تو-ام اي آي كشيده و مغموم
آه اي يقين گمشده...
اي ماهي برون شده از تنگ شراب..
آه اي استقبال گرم نمك از خيار سرد...
آه اي چاقوي خمار ِخواب در غلاف
آه اي پر متكا
اي مشتههاي محكم دلاك بر پشتاي خميده
آه اي چوق الف معصوم ِ بياختيار
كه هميشه به نُزهت كاغذ گرايش عميق داشتهاي
اي «ها»ي ممتدّ قرنها خفته در خيمه هاي صلح
آه اي همين همه آه در گلو
در برکههای آینه چيزي بجو
.
.
.
من بانگ بركشيدم از آستان يأس:
« - آه اي يقين يافته، بازت نمينهم! »