مويه مكن مادرم
وقتي مراسم سهراب اعرابي را ميبينم...جگرم آتش ميگيرد...ببين توي مرگ هم تفاوت از كجا تا به كجاست؟...خويشان ندا كجاياند؟...عمهجان كو؟...خاله خانوم دستار سياه بر شانه نينداخته؟...
ندا جان ! چشمانات خيره بر پاشنهي كدام در هيز مانده است؟...چشمانات به سوز ِ كدام متن ِخوشخوان ِكدام مجري آتش ميزندم؟