يه عمر خاطره
« آخه دل من...
دل سادهي من...
تا كي ميخواي خيره بموني به عكس روي ديوار؟»...
چند روزه كه ازت بيخبر-ام؟...كجا موندي؟...كجا ميون ضربات ، دردُ زير زبونات به خون مزه كردي؟...كجايي عشق خونين من؟...كجايي كه از زخم معدهام باز بگي؟...
تو موندي و بيکسي و يه عمر خاطره پيش روت
ديگه نميآد نه ديگه پيشات نميآد
دل سادهي من...
تا كي ميخواي خيره بموني به عكس روي ديوار؟»...
چند روزه كه ازت بيخبر-ام؟...كجا موندي؟...كجا ميون ضربات ، دردُ زير زبونات به خون مزه كردي؟...كجايي عشق خونين من؟...كجايي كه از زخم معدهام باز بگي؟...
تو موندي و بيکسي و يه عمر خاطره پيش روت
ديگه نميآد نه ديگه پيشات نميآد