تو همهجا هستي
13 ژوئن سال 1944 يك سال مانده به پايان جنگ عالمگير دوم...كاپتان ميلر به همراه سربازان خود در جستجوي سرجوخه رايان وارد شهر رامله ميشوند...شهر ويرانه است...سربازهاي خسته در گوشهاي آرام ميگيرند...صدايي نرم نرم از دوردست نزديك ميشود...صدايي از يك گرامافون خسته آواز سرميدهد...اين صداي كدام فرشته...از كدامين جهنم به گوش جان مينشيند؟...فرشته ميخواند:
Tu es partout...« تو همهجا هستي » ...
فرشته ميخواند:
ما همديگر را به مهر دوست داريم...
همچون تمام عشاق كه هم را مهر ميورزند...
صدا آهسته آهسته آشناتر ميشود...بله...خود اوست...صدا ،صداي اديت پياف است...من عاشق اين صحنهي معركهي فيلم « نجات سرجوخه رايان » هستم... با هم يكبار ديگر اين ترانهي معركه را ميشنويم:
Tu es partout / Edith Piaff / 1943
تكههايي از همين سكانس را هم ببينيد:
آثار اديت پياف را از اينجا دانلود كنيد...
Tu es partout...« تو همهجا هستي » ...
فرشته ميخواند:
ما همديگر را به مهر دوست داريم...
همچون تمام عشاق كه هم را مهر ميورزند...
صدا آهسته آهسته آشناتر ميشود...بله...خود اوست...صدا ،صداي اديت پياف است...من عاشق اين صحنهي معركهي فيلم « نجات سرجوخه رايان » هستم... با هم يكبار ديگر اين ترانهي معركه را ميشنويم:
Tu es partout / Edith Piaff / 1943
تكههايي از همين سكانس را هم ببينيد:
آثار اديت پياف را از اينجا دانلود كنيد...