جنگ جنگ تا پيروزي
سكانس پايانی ِ فيلم «روزي روزگاري در غرب» را يادتان هست؟...چند دقيقه اين انتظار دوئل طول كشيد؟!
.
.
.
يكي از سكانسهایِ محشر سريال «جنگجويان كوهستان»...اين بود كه چند روز دو حريف مقابل هم ، شب-و-روز ، برایِ هم تيغ كشيده بودند و حالت مبارزه داشتند...و هر كدام منتظر اولين خطایِ حريف.
.
.
.
نميدانم پایِ بساط نقالها تا حال نشستهايد؟...ديدهايد چهطور جنگآور-اي چند بحر طويل اول رجزخواني ميكند و شجرهنامه و من پور فلانام و تخمهیِ فلان كسك در خون من است و ال و بل و ديمبُل پيش از مبارزه ميخواند؟
.
.
.
تا حالا مستندهایِ «راز بقا» را ديدهايد؟...دو حيوان درنده برایِ هم شاخ-و-شانه ميكشند و مدتها فقط اصوات عجيب و غريب از خود صادر ميكنند و نيش دندانها را نشان هم ميدهند. آيا ديدهايد؟
.
.
.
خب آخر كه چي؟...يكي اين وسط بايد با عرض معذرت لت-و-پار بشود.
.
.
.
يك پرتقال فروش دارد محلهیِ ما كه بعضي وقتها مهرههایِ چرتكهاش گير ميكند و خوب كار نميكند...پس به جایِ مهرههایِ چرتكه، فكهایِ تحليلگر-اش شروع به محاسبه ميكند...پرتقالفروش محلهیِ ما ديروز ميگفت:
در اينكه مشت محكم ما بر دهان ياوهگويان محكم بوده است،شكاي نيست...ديديد صدام چهطور كمدي-تراژيك شد؟ ( چه غلطها اين اصطلاحات را خودم به او ياد دادهامها؟)
.
.
.
پرتقال فروش محلهیِ ما هيئتاي هم هست...با دو دست بريدهیِ اباالفضل ميرود زنجير زني...با يك دست به نشان شادیِ دهه مبارك فجر و آزادي از زير يوغ نظام ستمشاهي به سينه ميزند...و با دست ديگر بر سينهاش به يادوارهیِ ظلمي كه بر خاندان حسين و ياران او رفت گارامپي ميكوبد...
.
.
.
پرتقال فروش ما نه اينكه به اين ترازوهایِ ديجيتالي اعتقادي ندارد...تازه ديجيتال را هم گيجيتال ميگويد...هميشه يكنمه خطا دارد...
اينبار اصلاً در محاسابات دقيق و كارشناسي شده و ژئو پوليتيكاش يك دست را جا انداخته بود...جدایِ از دو دست بريدهیِ ابالفضل...يك دست هم برایِ بر فرق كوبيدن حتماً نياز داريم...بگو چهرا؟
فرض بفرماييد آقایِ پرتقال فروش آن دو دست بريده را هم بالاخره استراحتاي داد، تازه بعد از فراقت جناحين، نوبت پلوخوري و دو لنباندن دو لُپ ميرسد...و خب غذایِ امام حسين شفابخش است و گه ميخوري كه نميخوري...اما پرتقال فروش محلهیِ ما ، يك دست اصلي را برایِ بر فرق سر كوبيدن كم آورده است...آنهم بهخاطر حملهیِ (عن---قريب) نظامی ِامريكا...
.
.
.
بالاخره اين نيش دندان نشان دادن دو حيوان درنده اتفاقي بايد داشته باشد؟...
.
.
.
به نظر شما پيروز اين ميدان كيست؟
.
.
.
هميشه از اين واژه پيروزي نهايت تفريح را بردهام:
پس:
جنگ جنگ تا پيروزي...
.
.
.
مرتبط يا پارتيبازي:
سوگ-سُخن داش علي يا همآن سيد علي خودمان.
.
.
.
يكي از سكانسهایِ محشر سريال «جنگجويان كوهستان»...اين بود كه چند روز دو حريف مقابل هم ، شب-و-روز ، برایِ هم تيغ كشيده بودند و حالت مبارزه داشتند...و هر كدام منتظر اولين خطایِ حريف.
.
.
.
نميدانم پایِ بساط نقالها تا حال نشستهايد؟...ديدهايد چهطور جنگآور-اي چند بحر طويل اول رجزخواني ميكند و شجرهنامه و من پور فلانام و تخمهیِ فلان كسك در خون من است و ال و بل و ديمبُل پيش از مبارزه ميخواند؟
.
.
.
تا حالا مستندهایِ «راز بقا» را ديدهايد؟...دو حيوان درنده برایِ هم شاخ-و-شانه ميكشند و مدتها فقط اصوات عجيب و غريب از خود صادر ميكنند و نيش دندانها را نشان هم ميدهند. آيا ديدهايد؟
.
.
.
خب آخر كه چي؟...يكي اين وسط بايد با عرض معذرت لت-و-پار بشود.
.
.
.
يك پرتقال فروش دارد محلهیِ ما كه بعضي وقتها مهرههایِ چرتكهاش گير ميكند و خوب كار نميكند...پس به جایِ مهرههایِ چرتكه، فكهایِ تحليلگر-اش شروع به محاسبه ميكند...پرتقالفروش محلهیِ ما ديروز ميگفت:
در اينكه مشت محكم ما بر دهان ياوهگويان محكم بوده است،شكاي نيست...ديديد صدام چهطور كمدي-تراژيك شد؟ ( چه غلطها اين اصطلاحات را خودم به او ياد دادهامها؟)
.
.
.
پرتقال فروش محلهیِ ما هيئتاي هم هست...با دو دست بريدهیِ اباالفضل ميرود زنجير زني...با يك دست به نشان شادیِ دهه مبارك فجر و آزادي از زير يوغ نظام ستمشاهي به سينه ميزند...و با دست ديگر بر سينهاش به يادوارهیِ ظلمي كه بر خاندان حسين و ياران او رفت گارامپي ميكوبد...
.
.
.
پرتقال فروش ما نه اينكه به اين ترازوهایِ ديجيتالي اعتقادي ندارد...تازه ديجيتال را هم گيجيتال ميگويد...هميشه يكنمه خطا دارد...
اينبار اصلاً در محاسابات دقيق و كارشناسي شده و ژئو پوليتيكاش يك دست را جا انداخته بود...جدایِ از دو دست بريدهیِ ابالفضل...يك دست هم برایِ بر فرق كوبيدن حتماً نياز داريم...بگو چهرا؟
فرض بفرماييد آقایِ پرتقال فروش آن دو دست بريده را هم بالاخره استراحتاي داد، تازه بعد از فراقت جناحين، نوبت پلوخوري و دو لنباندن دو لُپ ميرسد...و خب غذایِ امام حسين شفابخش است و گه ميخوري كه نميخوري...اما پرتقال فروش محلهیِ ما ، يك دست اصلي را برایِ بر فرق سر كوبيدن كم آورده است...آنهم بهخاطر حملهیِ (عن---قريب) نظامی ِامريكا...
.
.
.
بالاخره اين نيش دندان نشان دادن دو حيوان درنده اتفاقي بايد داشته باشد؟...
.
.
.
به نظر شما پيروز اين ميدان كيست؟
.
.
.
هميشه از اين واژه پيروزي نهايت تفريح را بردهام:
پس:
جنگ جنگ تا پيروزي...
.
.
.
مرتبط يا پارتيبازي:
سوگ-سُخن داش علي يا همآن سيد علي خودمان.