?
ميداني كجایِ ريدن را دوست دارم؟
آنجا كه بدون نگاه كردن ميتواني حس كِشسانایِ يك نوار درشت و دراز و چرب لغزنده را ذره ذره بچشي تا وقتي كه صدایِ تلپ افتادن و قطع شدن از سررشتهاش به تو خبر از ذفع كامل ميدهد... يعني مقعد از درد زايمان خلاص شد.
آن ته ِتهاش هم دوست داشتي بگو: « اِهِم »!
اِهِم آخرش مثل چوب خلالايست كه آخر غذا كه تویِ يك رستوران پر از آينهكاري خوردهاي لایِ دندانها ميكشي و از لج يك دوختر خوشگل كه به تو كممحلي ميكند ، خيلي بيشخصيت به هوایِ آن چوبها را به لایِ تك تك دندانها ميكشي...«ميچ» ِ آخرش و مكيدن تهماندههایِ سرخلال مانند آن اِهِم آخر ريدن بسيار لذيذ است...
به اين آساني نميشود از آن گذشت.
آنجا كه بدون نگاه كردن ميتواني حس كِشسانایِ يك نوار درشت و دراز و چرب لغزنده را ذره ذره بچشي تا وقتي كه صدایِ تلپ افتادن و قطع شدن از سررشتهاش به تو خبر از ذفع كامل ميدهد... يعني مقعد از درد زايمان خلاص شد.
آن ته ِتهاش هم دوست داشتي بگو: « اِهِم »!
اِهِم آخرش مثل چوب خلالايست كه آخر غذا كه تویِ يك رستوران پر از آينهكاري خوردهاي لایِ دندانها ميكشي و از لج يك دوختر خوشگل كه به تو كممحلي ميكند ، خيلي بيشخصيت به هوایِ آن چوبها را به لایِ تك تك دندانها ميكشي...«ميچ» ِ آخرش و مكيدن تهماندههایِ سرخلال مانند آن اِهِم آخر ريدن بسيار لذيذ است...
به اين آساني نميشود از آن گذشت.