الان ساعت 1:20 دقيقهیِ صبح است و تا چار پنج ساعت ديگر بايد بروم...ميروم تا تخت طاووس و برگهیِ بيمه را ميگيرم و بلافاصله برميگردم... بايد برگهیِ پذيرش را پس بگيرم...فرداش دوباره برایِ بستري برميگردم و احتمالاً چون خانه کسي نيست و خردهکاري هست دوباره برميگردم و برایِ روز عمل ِفرداش بازميگردم...اما حوصلهیِ مامان را ندارم...کاش جوري ميشد دودرهش کرد...
بهگمانام عمل by pass پنج-شش ساعتاي طول بکشد...و هيچ برایِ مامان خوب نيست پشت در انتظار بکشد.
من هم که مانند هميشه از محيط بيمارستان منتفرم...يک کمي...فقط يککمي تحمل برایِ جراحی ِ قلب روز 10 ارديبهشت ميخواهم...همين و بس...امروز خيلي سيگار كشيدم...
بهگمانام عمل by pass پنج-شش ساعتاي طول بکشد...و هيچ برایِ مامان خوب نيست پشت در انتظار بکشد.
من هم که مانند هميشه از محيط بيمارستان منتفرم...يک کمي...فقط يککمي تحمل برایِ جراحی ِ قلب روز 10 ارديبهشت ميخواهم...همين و بس...امروز خيلي سيگار كشيدم...
.
.
.
اين كليپ را هم ببينيد تا لال از دنيا نميريد...شايد ارتباط تصاوير با موسيقي را بهتر از من درک كنيد: