نامهیِ بدون پاكت
آقایِ زهریِ عزيز سلام.
زياد عادت ندارم نظرات خودم را با پيک بفرستم و اصولاً آدم پَسلهبازي نيستم...و چون عادت زيادي هم به نظر گذاشتن در وبلاگ ديگران ندارم...مگر برایِ آنانكه سلام عليک خصوصي داشته باشم و خوبتر مرا بشناسند...پس ترجيح ميدهم نظراتام را در آلونک خود و به پريشانگوييهایِ ديگرم لحيم كنم.
آقایِ زهري چنديست به دلايلاي خاص ، كه بگذاريد پنهان بماند ، وبلاگ شما و دوست خوبام كورش علياني را روزانه و با دقت پي ميگيرم.
چند نوشتار آخر شما را كه ميديدم متين و معقول پيش ميرفت...و البته مشاركت يکسويه و صد البته دوستانهیِ علياني هم در كنارش برقرار بود كه هيچ ادا نداشت...اما متأسفانه بايد بنويسم باز موضعگيريهایِ شما نسبت به موارد انتقاديتان خيلي خصمانه شده است...
واژهگان تحقيرآميز شما و «ايست» دادن مكرر به معتقدان شريعت «اسلام» و پيشداوري و جمع ِكل بستن ايشان و اين جملهیِ به شدت سادهلوحانهیِ « اسلام دو اصل فيزيکی انکارناپذير دارد: ختنهی مردان و حجاب زنان. » راهاي جز اين نميگذارد كه برایِ خودم و احتمالاً خوانندهگان وبلاگام، بنويسم: برخلاف ادعاهایِ قديميتان اين شماييد كه راه گفتوگو را ميبنديد...
اميدوارم با اين يادداشتک غير علمی ِ بنده نتيجه نگرفته باشيد كه بنده هم به قشر زحمتكش «توّابين» پيوستهام؟
با مهر فراوان / عليرضا