بي تو              

Monday, June 11, 2007

Ira.ncel

خوش‌گل جيگر ، مسيج داري...
عزيز من ، مسيج داري...
جيگر طلا ، مسيج داري...
يالا ديگه ، مسيج داري...
بدو بدو ، مسيج داري...
کجا مي‌ري ، مسيج داري...
بيا بيا ، مسيج داري...

مگه با تو نيستم؟ ، مسيج داري...
حواس‌ات کجاست؟ ، مسيج داري...

اوهوي آشغال‌کله ، مسيج داري...
گوزو ، مسيج داري...

سگ‌پدر ، مسيج داري...
مادرسگ ، مسيج داري...

جاکش عوضي ، مسيج داري...
قرم‌دنگ ، مسيج داري...
پف‌يوز ، مسيج داري...
تو روح زنده و مرده‌ت ريدم ، مسيج داري...
شاشيدم تو اون مسّب‌ات ، مسيج داري
عنينه‌یِ گُه ، مسيج داري.
ديوث‌پدر ِپدرسوخته ،‌مسيج داري...

مادرجنده ، مسيج داري
کير تو کس اول و آخرت ، مسيج داري...
خوار مادرجنده ، مسيج داري...

چه آشغال‌هايي موبايل دارن ، مسيج داري...

ببين نمي‌دونم چه‌ت شده؟ ولي اين‌طور نبودي ، مسيج داري...
چه‌را حالا اين‌قدر سخت مي‌گيري؟ ، مسيج داري...
هان؟ ، مسيج داري...
مي‌شنوي اصلاً چي مي‌گم؟ ، مسيج داري...

باشه ، هرطور راحتي از من گفتن بود ، مسيج داري...
خيلي لج‌بازي ، مسيج داري...
اگه با گفت‌و‌گو حل مي‌شه پس بيا ديگه ، مسيج داري...


ازت خواهش مي‌کنم؟ ، مسيج داري...
منُ کفن کنن ، مسيج داري...

و بالاخره وقتي از توالت بازگشت در گوشي را باز کرد ، ‌صدا قطع شد و پيغام را خواند:

يک مگس جلو آينه داشته تيپ مي‌زده ، به‌ش مي‌گن خبريه؟ مي‌گه آره ، سر کوچه ريده‌ن.