بي تو              

Friday, September 28, 2007

پاپا لنگ دراز

حامد نويسنده‌ي وب‌لاگ «پاپا گودو»

متأسفانه بايد از او با افعال ماضي ياد كنم...چون هيچ خبري تازه از اكنون‌اش ندارم...اگرچه مي‌دانم وب‌لاگ‌ام را مي‌خواند و گه‌گاه هم لطف‌اي دارد و براي‌ام با نام hamed نظر مي‌گذارد.
دوستي ما نيز در نوع خوش بسيار جالب و خنده‌دار بود...فحش و فحش‌كاري...اما خصومتي در كار نبود...چندين نوبت مرا به آلوده‌شدن به دوستي‌هاي وب‌لاگ‌اي و خودفروخته‌گي متهم كرد...چندين‌بارهم تحسين‌ام كرد...ترانه‌هاي دل‌نشين فحش‌آلودي عليه‌ام ساخت و از همه‌گي‌شان لذت ‌بردم...هويت او هنوز براي‌ام فاش ني‌ست...اما از قضا سن زيادي نبايد داشته باشد...هرچند بسيار پخته مي‌نوشت...شور عجيبي داشت و به گمانم با قلم و نگاه ويژه‌اش مي‌توانست حرف‌اي در اين رخوت وب‌لاگ‌ستان‌اي داشته باشد...زبان شخصي جالب‌ توجه‌اي داشت...هنوز مرا شميده صدا مي‌زند...علاقه‌ي عجيبي به‌ کارهاي فرانسيس بيکن نقاش داشت...در ترانه‌سرايي دست‌اي توانا داشت...اطلاعات خوبي از جامعه‌ي تياتري داشت و علاقه‌ي مشترک‌مان بچه‌هاي کارگاه نمايش بود...و خب محمد صالح (اعلاء) نازنين نيز به همين واسطه رشته‌ي اين دوستي را مستحکم‌تر مي‌کرد...آن‌زمان او را اگر مي‌خواستيد بيابيد ، پاتوق‌اش کافه‌ تئاتر ، کافه‌ي محمد صالح‌ علا بود...از حالا بي‌خبرم.