خانوم بابائيان
سابقه ندارد متنهاي طولاني را بخوانم...هرچند خودم گاه متنهايي طولاني مينويسم...
و اگر هم خيلي لطف کنم ، از روي سطور ميپرم...اما حس عميقاي در کلمات نگار وجود دارد که محال است تا ته و با دقت نخوانيشان...اين حس ناب سرشار از شعور به من خوانندهي چندينسالهش اين اعتماد را ميدهد تا ته بخوانم بيآنکه در پاياناش حس کنم چيزي از دست دادهام...هيچ هيچ هم نداشته باشد که بعيد است ، نثر پاکيزه و بسيار عالي دارد که بيتعارف بنويسم: زبان معيار بسيار خوبيست...من بهنوبه که خيلي چيزها از قلم او ياد ميگيرم...يکي از مزاياي نوشتههاي نگار که هميشه حسرت مرا بر داستان ننويسياش (هرچند ميدانم مينويسد ، ولي رو نميکند) برميانگيزد همين زبان بسيار بسيار بسيار سبکبال و جاندار اوست...کم پيش ميآيد به نوشتهاي بر بخورم که بي اطوار تو را تا ته ببرد و اصلاً هم حس نکني يک ويراستار حرفهاي و يک خانوم معلم درجه يک پشت اين کلمات است...دست مريزاد...
ياد بگيريد از چه وبلاگهايي بخوانيد...
اينقدر هم به خوانندهگان و تعداد بازديدهاي وبلاگتان غره نشويد..هرگاه توانستيد چار خط مثل نگار بنويسيد...آنوقت دنبال حواشي مسخرهي وبلاگنويسي هم برويد...
اگر نگار مسخرهبازي درنياورد و بگذارد چند نفر ديگر وبلاگاش را بخوانند ، از آنجا که عزت نفساي مثالزدني دارد و ميدانم که هيچگاه به ابتذال نميگرايد ، لطفاي به خوانندهگان خود ميکند با اين قلم معرکهاش...
دست مريزاد...دست مريزاد...دست مريزاد...
.
.
.
نگار جان اگر گفتي موسيقياي که با وبلاگ تو خاطره دارم چيست؟...کمي حدس بزن...نه ان را نميگويم...اين ميتواند موضوع نوشتهي بعدي خودت باشد.
و اگر هم خيلي لطف کنم ، از روي سطور ميپرم...اما حس عميقاي در کلمات نگار وجود دارد که محال است تا ته و با دقت نخوانيشان...اين حس ناب سرشار از شعور به من خوانندهي چندينسالهش اين اعتماد را ميدهد تا ته بخوانم بيآنکه در پاياناش حس کنم چيزي از دست دادهام...هيچ هيچ هم نداشته باشد که بعيد است ، نثر پاکيزه و بسيار عالي دارد که بيتعارف بنويسم: زبان معيار بسيار خوبيست...من بهنوبه که خيلي چيزها از قلم او ياد ميگيرم...يکي از مزاياي نوشتههاي نگار که هميشه حسرت مرا بر داستان ننويسياش (هرچند ميدانم مينويسد ، ولي رو نميکند) برميانگيزد همين زبان بسيار بسيار بسيار سبکبال و جاندار اوست...کم پيش ميآيد به نوشتهاي بر بخورم که بي اطوار تو را تا ته ببرد و اصلاً هم حس نکني يک ويراستار حرفهاي و يک خانوم معلم درجه يک پشت اين کلمات است...دست مريزاد...
ياد بگيريد از چه وبلاگهايي بخوانيد...
اينقدر هم به خوانندهگان و تعداد بازديدهاي وبلاگتان غره نشويد..هرگاه توانستيد چار خط مثل نگار بنويسيد...آنوقت دنبال حواشي مسخرهي وبلاگنويسي هم برويد...
اگر نگار مسخرهبازي درنياورد و بگذارد چند نفر ديگر وبلاگاش را بخوانند ، از آنجا که عزت نفساي مثالزدني دارد و ميدانم که هيچگاه به ابتذال نميگرايد ، لطفاي به خوانندهگان خود ميکند با اين قلم معرکهاش...
دست مريزاد...دست مريزاد...دست مريزاد...
.
.
.
نگار جان اگر گفتي موسيقياي که با وبلاگ تو خاطره دارم چيست؟...کمي حدس بزن...نه ان را نميگويم...اين ميتواند موضوع نوشتهي بعدي خودت باشد.