?Fool or Fuel
از شرکت در هر گونه مسابقهای احساس حماقت و توهین بهم دست میدهد...مسابقه یعنی سنجهی خوبی و برتری کارم؟...یعنی اثبات کاربلدیام؟...مسابقهی داستاننویسی یکی از ابلهانهترین مسابقاتایست که در طول عمرم دیدهام و یکبار هم نشده که در مسابقهای اینچنینای شرکت کنم...از طرفی مسابقه در نظر من یعنی استثمار...یعنی تیغ زدن...محفلی کار کردن نیز بههمین اساس یعنی سرقت اندیشه...یعنی نمایش جاذبهای غیر از آنچه لیاقتاش را داری...
اما با اینحال من هم مانند خیلی از شما یکبار گندمای خوردم به قائدهی HONEY SNAK و تو بگو اصلاً قدر یک دانهی جو پرورشی...یکبار در مسابقهی طراحی لوگوی شبکهی استانی یزد شرکت کردم: خوباست نتیجه چه شده باشد؟...آرم و LOGO من نه تنها برنده نشد که بالاتر...آنقدر ارزش داشت که سر از شبکهی استانی دیگری در آورد...متأسفانه نمیتوانم شبکهی استانی را نام ببرم...اما هر بار که این لوگو را کوچکشده در خبری مربوط به آن استان میبینم از خنده میخواهم بترکم...اما رسالت استان یزد این بود که کارت سپاسگزاری بابت شرکت در مسابقه را هم بفرستد...آنروز میگفتم: عجب مردمان بافرهنگای دارد یزد...بیخود نیست که کسی مانند سید محمد خاتمی از دل آن ظهور میکند...
و حالا باز با دیدن این داستان...خاطرهی آنروز زنده شد. و باز میخندم و یادم میماند که باید دوباره برای تفریحهم شده در مسابقهای اینچنیناش شرکت کنم.
اما با اینحال من هم مانند خیلی از شما یکبار گندمای خوردم به قائدهی HONEY SNAK و تو بگو اصلاً قدر یک دانهی جو پرورشی...یکبار در مسابقهی طراحی لوگوی شبکهی استانی یزد شرکت کردم: خوباست نتیجه چه شده باشد؟...آرم و LOGO من نه تنها برنده نشد که بالاتر...آنقدر ارزش داشت که سر از شبکهی استانی دیگری در آورد...متأسفانه نمیتوانم شبکهی استانی را نام ببرم...اما هر بار که این لوگو را کوچکشده در خبری مربوط به آن استان میبینم از خنده میخواهم بترکم...اما رسالت استان یزد این بود که کارت سپاسگزاری بابت شرکت در مسابقه را هم بفرستد...آنروز میگفتم: عجب مردمان بافرهنگای دارد یزد...بیخود نیست که کسی مانند سید محمد خاتمی از دل آن ظهور میکند...
و حالا باز با دیدن این داستان...خاطرهی آنروز زنده شد. و باز میخندم و یادم میماند که باید دوباره برای تفریحهم شده در مسابقهای اینچنیناش شرکت کنم.