اسرار مگو
LINT
Im haunted a little this evening by feelings that have no vocabulary and events that should be explained in dimensions of lint rather than words.
Ive been examining half-scraps of my childhood. They are pieces of distant life that have no form or meaning. They are things that just happened like lint.
چسب زخم
عصريه یک نمه فکرم درگیر احساساتی شد که لغت مناسبی ندارن و اتفاقاییان در حد یه چسب زخم كه فارغ از هرگونه کلمهای تعریف میشن.
داشتم تیکه پارههای بچهگیم ُ میجوریدم. قطعاتی از یه زندهگی کمرمق که نه شکل درست و حسابی دارن و نه معنا. اونا چيزاییان كه فقط به شكل چسب زخم رخ میدن.
ریچارد براتیگان
ترجمه: ایرزا دريابندري