دو سوسور دو سوسمار نشان
البته واضح و مبرهن است که بنده ساکن ایران هستم و هرچه هم مینویسم و میگذارم بالا در همین کشور شهیر ایران است. اینرا بنویسم که کارم نیز هیچ مربوط به این کشور شهیر نیست و تا به امروز هم به هیچکس مربوط نبوده است و هیچ هم مربوط به نویسندهگی نیست و هیچ هم مربوط به برادران ارزشی نیست...هیچ هیچ...خب این از هویت من...خط من هم نه راست است نه چپ. متمایل به چار طرف است. پس لطفاً نام مرا به حاشیهها نرانید. کار اصلی من ادبیات نیست...بارها گفتهام: سینمایی هستم و با سینمای کشورم هم هیچ رابطهای ندارم و اصلاً هم نمیشناسمشان...تئاتری بودهام اما هیچ رابطهای با تئاتر ایران نداشتهام...اصلاً هم نمیشناسمشان...سینمایی هستم تا نویسندهی داستانهای چارواداری و بیش از هرچه به روایت اهمیت میدهم...و خود داستان کمترین ارزشی برایام ندارد...و به لحن بیش از زبان اهمیت میدهم و زبان را کاملاً بیربط به این تراشهای دو سوسمارنشان ویراستارانه میبینم.
من نویسندهی ایرانی نیستم. عشق چاپ کردن داستان و انتشار کتاب هم ندارم...و تا حال در هیچ مسابقهی احمقانهای هم شرکت نکردهام و هیچ علاقهای به دیده شدن هم ندارم و فقط علاقههایام را با صدای بلند فریاد میزنم...شما هم بلدید یقهی خودتان را مثل من بگیرید.
پس لطف لطیف بفرمایید لحن مرا تقلید نکنید.
من نویسندهی ایرانی نیستم. عشق چاپ کردن داستان و انتشار کتاب هم ندارم...و تا حال در هیچ مسابقهی احمقانهای هم شرکت نکردهام و هیچ علاقهای به دیده شدن هم ندارم و فقط علاقههایام را با صدای بلند فریاد میزنم...شما هم بلدید یقهی خودتان را مثل من بگیرید.
پس لطف لطیف بفرمایید لحن مرا تقلید نکنید.