بي تو              

Sunday, December 14, 2008

مثل یک تکه چوب

وودی الن نه نویسنده‌ی محبوب من است و نه فیلم‌ساز مورد علاقه‌ام...او تنها مانند گروچو مارکس شوخی‌نویس است...شوخی با لغات و موضوعات را اگر کمی ذهن‌ات ورزیده بشود به‌عنوان یک تکنیک می‌توانی با کمی تمرین بیاموزی...
او مانند خیلی از نویسنده‌گان طناز وب‌لاگ‌ها یک قاعده‌ی کلی برای خلق اثر خود دارد و آن‌را بسط و گسترش می‌دهد...و شاید به‌به و هورایی که برای او صادر می‌کنند از نبود قوه خلاقه میان مخاطبان ایشان باشد...شاید او نویسنده‌ی طنازی باشد ولی بی‌شک طنزپرداز خوبی نمی‌یابم‌اش...نمونه‌اش فیلم بسیار ضعیف «ساختارشکنی هری» یا هرچه خواستید ترجمه کنید...دوست داشتید ing یک اسم مصدر از deconstruct را صفت کنید یا مضافٌ ‌الیه...
وودی الن با بی‌شرمی دست خود را باز می‌گذارد تا تعدادی ایده‌ را دست‌آویز خود قرار دهد و چه‌باک اگر بار اصلی موضوع را بر دوش نویسنده‌ای بیفکند که این اجازه را به او می‌دهد تا هر بامبولی خواست سرش دربیاورد و داستان‌واره‌اش را پیش ببرد...از اشارات بینامتن‌ای و میان‌متن‌ای به آثار خود و یا دیگران بگیرید تا شوخی دست‌مالی‌شده‌ی دوزخ همه از کلیشه‌های حی و حاضر استاد خبر می‌دهند...
وودی الن حتی در پرداخت موضوعات جدی نیز نویسنده و کارگردان ضعیفی‌ست...نمونه‌اش فیلم‌های ضعیف‌تر و حتی مزخرف‌تر match point و رویای کاساندرا...

اما بی‌شک کسی مانند نیل سایمون چنین نی‌ست...نویسنده‌ای‌ست که محال است دست‌مالی‌ترین موضوع را به او بدهی و نتواند ناب‌ترین طنزها را از دل آن بیرون بکشد...

باور کنید گاه از این‌همه هلهله‌ی جمع برای یک‌نفر وحشت برم می‌دارد.