زيرمتن
براي پيش بردن هر جنبشاي بايد دقت كنيد چه لوازماي در دست داريد...و مهمتر از آن دقت كنيد چه تعداد نيرو و مهمترين عامل ، سطح شعور اين نيروهاست...متأسفانه در بالاترين ديدم كه لينك دستور ساخت بمب دستي آمده بود...به اين چه ميگويند؟
يك مغز خرفت...
خاطرم هست من سالها پيش روش هوشمندانهتري داشتم...
پيش از آغاز اين بدبختيهاي هستهاي و بحران انرژي هستهاي كه ملت باهوش هنوز چيزي به نام انرژي هستهاي هم اصلاً نميشناخت...در صفحهي «انديشه»اي كه زير دستم بود مراحل ساخت بمب اتم را چاپ كردم و صفحه را بستم و كار شد و مدتي بعد فهميدم چند عزيز آمار بنده را درميآورند...در واقع آن تعداد قليل آدم باهوش كه آمار بنده را درميآوردند خوب متوجه زيرمتن شده بودند...
حالا نيز بهنظر بنده پيش از هرگونه «متن»اي ميبايست به دنبال زيرمتن بود...
مثلاً براي هرگونه تجمعاي شعار يكي از كليديترين زيرمتنهاست...من در اينسالها مزخرفترين شعارها را ديدهام...يا صرفاً تحريكآميز بوده است و هيچ توليد محتوا نداشته است...يا نه ، ابدا زيباييشناسي نداشته است و ضربآهنگ آن هم خيلي لوث بوده است...
خاطرم هست سالها پيش ، محمد مختاري در هفتهنامهي « كتاب جمعه » زير نظر احمد شاملو در سلسله يادداشتهايي شعارهاي انقلاب را بررسي ميكرد و به شعريّت آنها ميپرداخت...در واقع محمد مختاري پس از غريزهي امثال مسعود اميني وارد مرحله شده بود و زير متن را ميكاويد...
مراقب باشيد شورش بهراحتي شور-اش درميآيد...پس ابتدا بايد به سراغ زيرمتن رفت...
هنوز معتقدم رهبري باهوشتر از اين واكنش مسخره و مخرب بود...بايد دقيق شد چهرا چنين سكوت بهمناي و مرگباري را مرتكب شده است؟...و چهرا بهترين گزينه را انتخاب نكرد؟...در اين چند وقت فقط به قدرت كلمات ميانديشيدم...به يك جمله سخن رهبري كه ميتوانست شاهكار او باشد...اما متأسفانه همان الگوي كهنه و منحل را بهكار برد...
زيرمتن امروز تلاش براي رسيدن به الگوي مدرن در زبان رهبريست...
چهگونه ميشود رهبري يكي از آن جملات شاهكار خود را دوباره بهكار بندد؟...بايد وارد ديالوگ شد...مطمئن باشيد جملهي اول تو نقش مهماي در جملهي پاسخ او دارد...پس زيرمتن را فراموش مكن...
يك مغز خرفت...
خاطرم هست من سالها پيش روش هوشمندانهتري داشتم...
پيش از آغاز اين بدبختيهاي هستهاي و بحران انرژي هستهاي كه ملت باهوش هنوز چيزي به نام انرژي هستهاي هم اصلاً نميشناخت...در صفحهي «انديشه»اي كه زير دستم بود مراحل ساخت بمب اتم را چاپ كردم و صفحه را بستم و كار شد و مدتي بعد فهميدم چند عزيز آمار بنده را درميآورند...در واقع آن تعداد قليل آدم باهوش كه آمار بنده را درميآوردند خوب متوجه زيرمتن شده بودند...
حالا نيز بهنظر بنده پيش از هرگونه «متن»اي ميبايست به دنبال زيرمتن بود...
مثلاً براي هرگونه تجمعاي شعار يكي از كليديترين زيرمتنهاست...من در اينسالها مزخرفترين شعارها را ديدهام...يا صرفاً تحريكآميز بوده است و هيچ توليد محتوا نداشته است...يا نه ، ابدا زيباييشناسي نداشته است و ضربآهنگ آن هم خيلي لوث بوده است...
خاطرم هست سالها پيش ، محمد مختاري در هفتهنامهي « كتاب جمعه » زير نظر احمد شاملو در سلسله يادداشتهايي شعارهاي انقلاب را بررسي ميكرد و به شعريّت آنها ميپرداخت...در واقع محمد مختاري پس از غريزهي امثال مسعود اميني وارد مرحله شده بود و زير متن را ميكاويد...
مراقب باشيد شورش بهراحتي شور-اش درميآيد...پس ابتدا بايد به سراغ زيرمتن رفت...
هنوز معتقدم رهبري باهوشتر از اين واكنش مسخره و مخرب بود...بايد دقيق شد چهرا چنين سكوت بهمناي و مرگباري را مرتكب شده است؟...و چهرا بهترين گزينه را انتخاب نكرد؟...در اين چند وقت فقط به قدرت كلمات ميانديشيدم...به يك جمله سخن رهبري كه ميتوانست شاهكار او باشد...اما متأسفانه همان الگوي كهنه و منحل را بهكار برد...
زيرمتن امروز تلاش براي رسيدن به الگوي مدرن در زبان رهبريست...
چهگونه ميشود رهبري يكي از آن جملات شاهكار خود را دوباره بهكار بندد؟...بايد وارد ديالوگ شد...مطمئن باشيد جملهي اول تو نقش مهماي در جملهي پاسخ او دارد...پس زيرمتن را فراموش مكن...
منبع عكس: فيس بوك