DecaDence Circle
:Henri Ducard
*Men fear most what they cannot see
فيلم «بتمن ميآغازد» را با دقت ميبينم كه يك تحليل آخرالزماني به اصلاحات جامعه و مكتب حقاني دارد...در اين فيلم كه حجم دقيقاي از آن به كيفيت decadence ميپردازد ، در فيلم بعدي آن و دنبالهاش ، شواليهي تاريكي ، مربوط به خروج دجال (جوكر) است...كارگردان آگاهانه مرگ دجال را نشان نميدهد و تنها به واژگونه نشان دادناش اكتفا ميكند...
همانطور كه فكرم مشغول ارثيهي صندوقچهي اسرار ِ ارهمويي (jigsaw) به همسر-اش در فيلم اره 5 است و سرنوشت انديشهي آخرالزماني قاتل سريالي اينروزها مشغولام داشته است...لحظه به لحظه به خلاء شديد دادهها و تحليلهاي عالي خودم فكر ميكنم...تحليلهايي عالي مبتني بر هيچ...از اينكه هرشب روايت را تغيير ميدهم و هرشب به «اگرهاي جادويي» استانيسلاوسكي بيشتر ميانديشم و پاسخهاي متفاوت از امروز نتيجه ميدهد...به اين درام ابزورد ميانديشم كه به قول داريوش شايگان «دورهي فترت تمدنهاي آسيايي نيز مرحلهي برزخي نه اين نه آن است ، اما با اين فرق كه ما به آن هوشياري بيمارگونه وجدان غربي نرسيدهايم.» **
از هر زاويهاي اتفاقات امروز را حلاجي ميكنم و هربار به منفعت قدرت حاكمه ميانديشم و هنوز به پاسخ معقولاي نرسيدهام و هدايت اين جريان هنوز بهنظرم يك گير و گور پروبلماتيك دارد و هنوز هم از دست خارج نشده است...اما توالي ماجراها درست به شيوهي epic ، نه سكانس به سكانس كه تابلو به تابلو است...درست مثل توالي ابيات غزل كلاسيك كه لزوماً در طول هم نيست...و با پلهگاناي كردناش دردي دوا نميشود و اگر به خود توالي بيشتر بينديشي جز تشتت معاني چيزي دستگيرت نميشود...
با اينحال هربار به آن نبود هوشياري غربي ميرسم...چون ميدانم تغيير مدل حكومت با تستاي كه زده شد ابدا به معناي تغيير روش نيست...
همانطور كه مردم خواست جمهوري خويش را به سلطنت رضاخاني مبدل كردند و همانطور كه شهادت مشروطه به سلطنت احمد قاجار انجاميد...با اينكه ميدانم اينبار يك محله (neighborhood) با دعواي يك خانواده درگير شده است و ديگر آن غفلت «آري يا نه» مدل قبلي تكرار نخواهد شد...باز به پاسخاي كه در جواب اين جمهوريت نصيبمان خواهد شد خوشبين نيستم...
اگر اين گربهي ايراني كه دو لنگاش را بر دو لبهي پرتگاه گذاشته است، قرار است صاف در ته پرتگاه باسلام و صلوات بنشيند كه...؟
اگر مهم بهسلامت سقوط آزاد كردن است كه...؟...
اگر كيفيت آن هنوز در خود «عنوان» مسأله نهفته است و جنسيت اين گربه در گرو صفت شايستهاي چون «مرتضي علي» است كه...؟
اينروزها بازي رنگهاي چارصندوق بيضايي باز مشغولام كرده است...هنوز به «سياه» ميانديشم كه نفرين رنگهاي ديگر بر او يورش آمده است...
اگر بخواهد خواستهي مردم همچنان حول «فرد» دور گردد و جهان به دو قطب آنتاگونيست و پروتاگونيست تقسيم شود ، همچنان بتمن از دل غارهاي نمور سر برميكشد و بحران نور و هراس از آگاهي مسأله ايراني خواهد بود...من زياد به مدل بعدي خوشبين نيستم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* Batman begins يا ظهور بتمن
** ص 39 آسيا در برابر غرب/ داريوش شايگان/اميركبير
از هر زاويهاي اتفاقات امروز را حلاجي ميكنم و هربار به منفعت قدرت حاكمه ميانديشم و هنوز به پاسخ معقولاي نرسيدهام و هدايت اين جريان هنوز بهنظرم يك گير و گور پروبلماتيك دارد و هنوز هم از دست خارج نشده است...اما توالي ماجراها درست به شيوهي epic ، نه سكانس به سكانس كه تابلو به تابلو است...درست مثل توالي ابيات غزل كلاسيك كه لزوماً در طول هم نيست...و با پلهگاناي كردناش دردي دوا نميشود و اگر به خود توالي بيشتر بينديشي جز تشتت معاني چيزي دستگيرت نميشود...
با اينحال هربار به آن نبود هوشياري غربي ميرسم...چون ميدانم تغيير مدل حكومت با تستاي كه زده شد ابدا به معناي تغيير روش نيست...
همانطور كه مردم خواست جمهوري خويش را به سلطنت رضاخاني مبدل كردند و همانطور كه شهادت مشروطه به سلطنت احمد قاجار انجاميد...با اينكه ميدانم اينبار يك محله (neighborhood) با دعواي يك خانواده درگير شده است و ديگر آن غفلت «آري يا نه» مدل قبلي تكرار نخواهد شد...باز به پاسخاي كه در جواب اين جمهوريت نصيبمان خواهد شد خوشبين نيستم...
اگر اين گربهي ايراني كه دو لنگاش را بر دو لبهي پرتگاه گذاشته است، قرار است صاف در ته پرتگاه باسلام و صلوات بنشيند كه...؟
اگر مهم بهسلامت سقوط آزاد كردن است كه...؟...
اگر كيفيت آن هنوز در خود «عنوان» مسأله نهفته است و جنسيت اين گربه در گرو صفت شايستهاي چون «مرتضي علي» است كه...؟
اينروزها بازي رنگهاي چارصندوق بيضايي باز مشغولام كرده است...هنوز به «سياه» ميانديشم كه نفرين رنگهاي ديگر بر او يورش آمده است...
اگر بخواهد خواستهي مردم همچنان حول «فرد» دور گردد و جهان به دو قطب آنتاگونيست و پروتاگونيست تقسيم شود ، همچنان بتمن از دل غارهاي نمور سر برميكشد و بحران نور و هراس از آگاهي مسأله ايراني خواهد بود...من زياد به مدل بعدي خوشبين نيستم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* Batman begins يا ظهور بتمن
** ص 39 آسيا در برابر غرب/ داريوش شايگان/اميركبير