بي تو              

Sunday, September 20, 2009

مي ۶۸ رخ نداده است

.
.
.
در بزنگاه یک جهش اجتماعی کافی نیست که با توجه به علیات سیاسی و اقتصادی نتیجه‌گیری کنیم. جامعه باید قادر به تشکیل انبوه مبشرانی باشد که با سوبژکتیویته جدید مطابقت کنند به‌گونه‌ای که [جامعه] جهش خود را مطالبه کند. این یک نقل‌و‌انتقال حقیقی است. «قرارداد جدید آمریکا» و توسعه ژاپن مربوط به دو نوع نقل‌و‌انتقال سوبژکتیو کاملا متفاوتند- حتی در گنگی‌ها و ساختارهای واکنشی‌شان- با این وجود هر دو به قدری ابتکار و خلاقیت تولید کردند که محمل وضعیت جدید اجتماعی شوند، وضعیتی که مستعد پاسخگویی به خواسته‌های رخداد باشد. درست در نقطه مقابل آن پس از می ۶۸ در فرانسه اولیای امور از این باور که شرایط آرام خواهد شد، دست‌بردار نبودند. در واقع شرایط آرام هم شد اما این آرامش با شرایطی فاجعه‌انگیز محقق شد.

می‌۶۸ نه نتیجه بحران بود و نه واکنش به آن. چه بسا برعکس بحران‌های اخیر فرانسه همان تنگنایی است که مستقیما ریشه در ناتوانی جامعه فرانسه برای جذب می‌۶۸ دارد. جامعه فرانسه عجزی ریشه‌ای برای خلق نقل‌و‌انتقال جمعی در سطح اجتماعی از خود نشان داده است، درست همان چیزی که می ۶۸ مطالبه می‌کند. با این اوصاف، چگونه می‌تواند ماشه یک نقل‌و‌انتقال اقتصادی کشیده شود به‌گونه‌ای که توقعات «چپ» را ارضا کند؟ جامعه فرانسه هرگز دستاوردی برای مردم نداشته است: نه در مدرسه، نه در کار. هر چیز نویی یا به حاشیه رانده شد یا به کاریکاتور تقلیل یافت. امروز دیگر جمعیت لانگوی (longwy) به فولاد خود آویزانند و دامپروران به گاوهای‌شان. چه کار دیگری از دست‌شان ساخته است؟ هر جهش جمعی با وجودی نو و سوبژکتیویته جمعی نو پیشاپیش با عکس‌العمل نسبت به می ۶۸ له شده است- تقریبا همان اندازه در چپ که در راست حتی توسط «ایستگاه‌های رادیویی آزاد.» هر بار که [جهش] ظاهر شد، ممکن [توسط جامعه] ممنوع‌الورود شد.

فرزندان می‌۶۸ هر کجا بروی به آنها بر می‌خوری، حتی اگر خودشان ندانند کی هستند. هر کشوری واریاسیون خود را از آنها تولید می‌کند. وضعیت آنها تعریفی ندارد. اینها مدیران اجرایی جوان نیستند. اینان به شکل غیرمتجانسی بی‌تفاوتند و درست به همین دلیل در چارچوب ذهنی مناسبی قرار دارند. آنان دست از پرخواهی و خودشیفتگی برداشته‌اند و در عین حال نیک آگاهند که هیچ چیز امروز با ذهنیت و قابلیت انرژی آنها مطابقت نمی‌کند. حتی می‌دانند که تمام رفرم‌های موجود بیشتر علیه آنان نشانه‌گیری شده. مصرند تا جایی که می‌توانند سرشان به کار خودشان باشد. آنان گشوده‌اند، به هر چیز ممکن سماجت می‌ورزند.

.
.
.
ژيل دلوز