بي تو              

Saturday, September 5, 2009

نظم نمادین

.
.
.
از اوان جوانی موضوع ״ میل و خواهش״ مشغله ی اصلی لاکان است. عناصر اولیه را او در این زمینه از هگل می گیرد. دوره ای که لاکان به هگل گرایش ﭘیدا می کند، دوره ی بازخوانی جدی هگل در فرانسه است. آلکساندر کوژو، که لاکان از او در کنار استاد روانکاوی اش گتان گتین کلرامبو، مکرر بعنوان ״آموزگار و استاد من״ یاد می کند، یکی از هدایت کنندگان اصلی این جریان است. کوژو هگل را از منظر مارکسیستی در دوره ای بازخوانی می کند که خود آلمانی ها برای فراروی و نفی فلسفه ی او تلاش می کنند. غیر از ویژگی های شخصی، عوامل مختلف سمینارهای او را با استقبال بی سابقه در تاریخ دانشگاههای فرانسه مواجه می سازند.   کوژو هگل را در دوره ای بازخوانی می کند که زمانِ خستگی، از رمق افتادگی، زمانه ی ملال و عسرت (هایدگر)، زمانه ی ״تبعید درونی״ (بن)، زمانه ی ״گیج کننده״ (باتای)، عصیان ﭘرومته ها را می طلبید. و کوژو در کنار خیلی های دیگر در سازمان دادن به جنبشی تازه در اندیشه شرکت می کند. در سمینارهای او کسانی شرکت می کنند که هر یک به تنهایی یکدهه بعد جریانی را در اندیشه شکل می دهد: ژان ﭘل سارتر ، ژرژ باتای، مرلو ﭘونتی، والتر بنیامین، ریموند کنو، ریمون آرون، ژاک لاکان ... از مکاتبات باتای با کوژو در این ایام چنین استنباط می شود که اکثر شنوگان کوژو برغم ناباوری شان با این نظر او همرأی بودند که با ناﭘلئون تاریخ و با هگل فلسفه به ﭘایان رسیده است و دیگر اقدام تاریخی وجود ندارد(6). کوژو در بازخوانی خود از هگل، دیالکتیک تاریخ را ״دیالکتیک آقا و برده״ (خداوندگار و بنده) ارزیابی می کند و در این رابطه دو موضوع را عمده می کند: کار و میل  .
.
.
.