بي تو              

Tuesday, October 6, 2009

اسكيس‌هاي تئاتري من 1

1)
فرق است ميان ناخواسته و ناآگاه و ندانسته...و از اين سه هميشه عاشق ناآگاه بوده‌ام و به نظرم قهرمانان نوشته‌هاي‌ام هميشه انتخاب ناآگاه داشته‌اند...تا اين‌جاي‌ش لذت‌بخش است و هيجان دارد...اما بعد آن است كه اساس انتخاب آگاهانه شكل مي‌گيرد...و قهرمان بايد انتخاب كند و اين‌جاست كه فرق قهرمانان من از يك امت شريف هميشه صحنه‌خالي‌كن متمايز مي‌شود...

2)
زبان براي ارتباط است اما زبان در نوشته‌هاي من براي گريز است...براي دست و ‌پا زدن و طفره رفتن است از آن‌چه مدت‌ها از آن گريخته است...

3)
تجربه‌ي روزنامه‌نگاري و تنظيم خبر كمك زيادي مي‌كند نا نثر شسته رفته و روان داشته باشي...اما هيچ‌گاه درنوشته‌هاي شخصي خودم يك جمله‌بندي ندارم كه براي مخاطب‌ام آشنا باشد...اگر 20 درصد آن آشنا باشد 80 درصد آن براي نقب به دستور زبان جديد است...زبان براي من 99 درصد شور است... 99 درصد فورم... 99 درصد محتوي...

4)
در موقعيت ناآگاه قهرمان/ راوي / نويسنده‌ي وب‌لاگ / شميده / اي‌رزا (و نه علي‌رضا اي كه بيرون از من مجازي‌ست.) انتخاب پرتابي ناآگاه به سوي انتخاب آگاهانه سوق مي‌كند و نگاه به پديده آن‌چنان منحصر به خود مي‌شود كه جمع‌اي را از دور خويش دفع مي‌كند...من ِچَت‌گر حتي با واقعيت من ِچــِت‌كن فرسخ‌ها فاصله دارد...من بيرون از شناس‌نامه‌هاي داستاني اصولاً كم‌تر انتحاب مي‌كند و بيش‌تر انتخاب مي‌شود...اما من درون جهان داستاني هميشه انتخاب مي‌كند...

5)
يكي از طرح‌هايي كه مدت‌ها پيش با جمع كوچك‌اي پياده مي‌كردم يك تئاتر خياباني بدون هماهنگ در كوچه‌هاي باريك و جلوي صف‌هاي نان‌وايي و صف اتوبوس‌ها بود...اين بازي اصلاً ‌بداهه نبود و همه از روي متن بود...اگر مخاطبان خياباني كمي دقيق مي‌شدند شاه ‌ليه‌ر شكس‌پيه‌ر را تشخيص مي‌دادند...طرح ما صحنه به صحنه و مقام به مقام بود...ما با گروه سفر مي‌كرديم در خيابان‌ها و صحنه‌هاي تئاتر را با همان اسامي خودمان ادامه مي‌داديم...مخاطب گاه چنان فعال مي‌شد كه درون خط واحد اتوبوس بين‌شهري وارد بازي مي‌شد و من متن حساب‌گرانه‌ام را ادامه مي‌دادم...يك‌بار با خانوم‌اي توي اتوبوس شهري ، نمايش‌نامه‌ي فاسق (lover) هارولد پينتر بازي مي‌كردم كه كار بيخ پيدا كرد و مجبور به تعويض خط شديم...

6)
من دشمن شماره يك ويراستاران هستم...

در يادداشت بعدي ، از تئاتر ويرايشي خودم خواهم نوشت...