بي تو              

Monday, October 26, 2009

مي‌بخشم و فراموش مي‌كنم اما كس‌خل نيستم كه باور كنم...

واي بر حكومتي كه دل شير جلوي مجلس روضه‌ي كميل هم نداشته باشد...

واي بر حكومتي كه اين‌همه جوان نجيب نماز اولي را ، كه هنوز فرق نماز ميت و يوميه را نمي‌فهمد ، باز به تمرين وضو اجبار مي‌كند

واي بر حكومتي كه از نام كانون نويسنده‌گان‌اي مي‌هراسد كه سالي به دوازده ماه فقط اعلاميه‌ي مرگ يك عضو پير جوان‌‌مرگ‌شان را كپي په‌ي‌‌س‌ت مي‌كند...

واي بر حكومتي كه وزارت ارشاد اش از فضاي ادبي آن مي‌هراسد كه خودش هنوز جربزه‌ي اجاره‌ي محل برگزاري يك مسابقه فورماليته‌ي ادبي را هم ندارد...

واي بر حكومتي كه محمد نوري‌زاد اش را مي‌چلاند كه تا همين يكي دو صباح پيش بزرگ‌ترين دغدغه‌اش تراشيدن ريش هنرمند متعهد بود...

واي بر حكومتي كه برادر مهدي خزعلي را وا مي‌دارد روي از شهيد سعيد امامي برگيرد و سجاده‌اش را به « ايستك » رنگين كند...

واي بر حكومتي كه جنبش‌اش ، مشت‌اش را در حجره‌ي رسانه‌ي كودتا هوا مي‌كند و باز لنگ كفش خرج‌اش مي‌كند...

واي بر حكومتي كه قدر اين‌همه حماقت را نمي‌داند...